امر به معروف بدون رعایت شرایط، بزرگترین منکر است
عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان گفت: محبت، ریشه انسان است. اگر انسان را عاشق علم، زیباییها، خوبیها و کمالات کنیم خود بهترین را برمیگزیند و این ریشه معروف است؛ بنابراین امربهمعروف با خشونت مترادف نیست.
حجتالاسلام جعفر شاهنظری، اظهار کرد: وقتی به قرآن، کتب دینی و سیره پیامبر(ص) و بزرگان دین نگاه میکنیم درمییابیم که رسالت دین، تعلیم است و رسالت انبیا طبق بیان قرآن «یُزکّیهم و یعلِّمهم الکِتابِ و الحِکمَه» تزکیه و تعلیم است.
این استاد فلسفه و کلام اسلامی ادامه داد: این تعلیم در دو بخش کلان پیاده میشود؛ یک بخش ناظر به هدایت باورها، اندیشهها، رویکردها و نوع نگاه به انسان و هستی است که به آن باورهای بنیادین گفته میشود، بخش دیگر از تعالیم دین ناظر به سبک زندگی فردی و اجتماعی و رفتارهای ما است که به آن احکام یا اخلاق گفته میشود. بنابراین دین مجموعهای از تعالیم است که مخاطب آن انسان و هدف آن هدایت مخاطب است.
شاهنظری افزود: بخشی از تعالیم دین ناظر به جسم است، مثل حلال و حرام مادی که با هدف سلامت جسم مطرحشده، بخشی نیز مربوط به خلقیات انسان است که به آن اخلاق گفته میشود و با هدف آرامش روان طرحشده و بخشی ناظر به باورها است که با هدف سلامت و حقانیت فکری انسان طرحشده است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه بخشی که به سبک زندگی، بایدها و نبایدها بازمیگردد را اخلاق، فقه و احکام میگویند، گفت: تعالیم سبک زندگی از جمله نماز، روزه، امربهمعروف و جهاد در این بخش قرار دارند و در عمل به آنها باید به دو نکته توجه کرد؛ اول آنکه این تعالیم باید در راستای هدف خود یعنی توجه و رویکرد به خداوند و خداگونه شدن انسان باشد، حتی نماز که انسان موظف به انجام هر روزه آن است هدف دارد؛ «اِنَ الصَلاه تنهی عَن الفحشاء و المنکر» روح نماز پیوند با خدا و گفتوگو با اوست و برای رسیدن به این هدف شرایطی ذکرشده مثل وضو، طهارت و آداب و شرایط نماز که برای رساندن ما به هدف نماز واجب شده است. با توجه به این مقدمه یکی از تعالیم الهی امربهمعروف و نهی از منکر است که مثل سایر تعالیم الهی باید در راستای هدف باشد، یعنی در راستای توجه مخاطب به خدا، پیوند او به محبت الهی و ایجاد حس خدادوستی در اوست، لذا امام خمینی در کتاب تحریرالوسیله در باب امربهمعروف میگوید که اساساً رسالت امربهمعروف مثل رسالت انبیا، تعلیم است و باید با محبت پدرانه آمیخته باشد.
او با بیان اینکه امربهمعروف شرایطی دارد، تصریح کرد: امام خمینی(ره) نیز در ادامه موضوع امربهمعروف به این شرایط اشاره میکنند؛ یکی از این شرایط این است که امربهمعروف، ناهی از منکر و کسی که عهدهدار این مسئولیت است، خود باید بهصورت کامل آگاه و عالم به معروف و منکر باشد و بداند از منظر دین چه چیز معروف و چه چیز منکر است، اگر فرد جاهل متعصبی که علمی به موضوع ندارد به این مهم دست بزند اولین و مهمترین شرط را زیر پا گذاشته است. لذا امربهمعروف برای عالمان دین، ناصحان و موعظه کنندگانی است که از احکام دین، وجوه معروف، ابعاد، چیستی و اهداف آن آگاه باشند، این اولین شرط امربهمعروف و نهی از منکر است، لذا روش دین اینگونه نیست که هر کس ادعا کند که وظیفه من امربهمعروف و نهی از منکر است و طبق تشخیص خود عمل کند.
شاه نظری ادامه داد: دومین شرط امربهمعروف که در تحریرالوسیله امام خمینی هم ذکرشده این است که امربهمعروف، زمانی انجام شود که بدانیم در طرف مقابل تأثیر میگذارد، یعنی زمانی که فرد به شما ایمان و اعتماد دارد، شما را خیرخواه خود میداند و سخنتان میپذیرد؛ وقتی مخاطب اساساً امربهمعروف را قبول ندارد و حرف او را نمیپذیرد، اصلاً امربهمعروف واجب نیست. در فقه ما شروط دیگری هم برای امربهمعروف ذکرشده که باید بهتمامی رعایت شوند، انجام این عمل بدون رعایت شروط و شئون، مثل این است که بدون رعایت شرایطی مثل وضو، قبله و طهارت به نماز بایستید؛ امربهمعروفی که شرایط انجام آن رعایت نشود، نهتنها واجب و معروف نیست، بلکه خود بزرگترین منکر است.
این استاد فلسفه و کلام اسلامی تأکید کرد: باید احکام را آنگونه که دین به ما تعلیم کرده، در راستای هدف آنها که هدایت انسان به خیر و حقیقت است و با رعایت تمامی شرایط انجام دهیم. پیامبر رحمت، پیامبری که درباره او آیه «اِنک لعلی خلق عَظیم» آمده در مکه مورد اهانتهای عجیبی قرار گرفت، میبینیم که بر سر پیامبر خاک میریزند، اما ایشان به عیادت فرد اهانتکننده میروند، این امربهمعروف اصلی است، اگر به احکام دین آنگونه که خود دین تعلیم داده عمل نکنیم، نهتنها امربهمعروف و نهی از منکر نکردهایم، بلکه رابطه انسانها را با خدا و دین قطع کرده و بزرگترین منکر را که دور کردن و بدبین کردن انسانها به دین است انجام دادهایم، تنها به این دلیل که بدون توجه به شرایط و زمینهها به حکم الهی میپردازیم.
او افزود: طبق رساله تحریرالوسیله، حتی اگر کسی را در حال انجام منکر مشاهده کردید، اما میدانید که دیگر منکر را تکرار نمیکند، لازم نیست به او تذکر دهید، زیرا حرمت، کرامت و عزت انسان از نگاه دین ما بهقدری مهم است که تمام احکام فرعی باید تحت شعاع کرامت انسان و محبت الهی باشد، فقهی که محبت، کرامت و اخلاق انسانی را لگدمال کند، فقه و دین نیست.
شاه نظری با بیان اینکه برای حفظ زیست جمعی و سلامت اجتماع، باید نگاه مردم به یکدیگر نگاه ناصحانه و خیرخواهانه باشد، اظهار کرد: مردم باید یکدیگر را بهحق و خیر دعوت کنند و آیه «تواصوا بصبر» به همین معنا اشاره دارد که افراد یکدیگر را به شکیبایی و بردباری در مسیر حق دعوت کنند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: خداوند به پیامبر اکرم(ص) توصیه میکند «ادعُ إِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ وَالمَوعِظَهِ الحَسَنَهِ وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ» به این معنا که با حکمت، بیان و روش نیک مردم را بهسوی خدا بخوان و در جای دیگری توصیه میکند که «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» یعنی خود انسان باید همه اقوال و سخنها را شنیده و بهترین آنها را برگزیدند، اصلاً دین آمده که انتخاب کردن میان مسیرهای مختلف را به انسان تعلیم دهد، دین همچون چراغی است که فراروی انسان را روشن میکند تا بتواند راه را از چاه تشخیص دهد، چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: «انا هَدَیناه السّبیل اما شاکراً و اما کفوراً»؛ لذا رسالت دین این است که راه را نشان دهد نه اینکه انسانها را به خدا بدبین و از محبت الهی دور کند.
مدیر مجمع عالی حکمت اسلامی اصفهان با بیان اینکه خداوند در قرآن به پیامبر خود نیز میفرماید که اگر تو انسان خَشنی بودی همه از کنار تو پراکنده میشدند، تصریح کرد: محبت، ریشه انسان است، اگر انسان را عاشق علم، زیباییها، خوبیها و کمالات کنیم خود بهترین را برمیگزیند و این ریشه معروف است؛ بنابراین امربهمعروف با خشونت مترادف نیست، حرف پدری که دائماً فرزندان خود را کتک میزند پذیرفته نمیشود، نگاه پدر به فرزندان باید نگاه تأمین نیاز آنها، برآوردن حاجات آنها و مهربانی به آنان باشد تا او را بپذیرند، دوست بدارند و در موقع نصیحت، خیرخواهی او را باور کنند.
او با بیان اینکه اولویت امربهمعروف در دین، مسائل فکری اعتقادی و خداباوری است، گفت: در قرآن کریم هر حُکمی با ایمان مطرحشده «یا ایّها الّذین آمنوا کتب علیکم الصیام»، «یا ایّها الّذین آمنوا اَقیموا الصّلاه» زیرا قرآن اولویت را در خداباوری میداند، از این منظر نقطه ابتدای امربهمعروف و نهی از منکر تعلیم خداباوری، حق باوری و توجه دادن انسان به کرامت انسانی خویش است و این همان کاری است که پیامبر در دوران دعوت خود انجام دادند. اگر ما میوه یا غذاهای کپکزده ببینیم، باور داریم که خوردن این غذا یا میوه برای ما مضر است، بنابراین از آن اجتناب میکنیم، اساس عصمت و پاکی، معرفت و علم است، اگر انسان فلسفه و علت اشتباه و غلط بودن امری را بداند از آن جناب میکند، لذا اولویت امربهمعروف و نهی از منکر تقویت بنیادها و ایمان در جامعه و تعلیم است که در تحریرالوسیله حضرت امام هم به آن اشارهشده، از این منظر آموزش پرورش، مدرسه و دانشگاه ما جایگاه امربهمعروف است.
شاه نظری ادامه داد: اگر به افراد جامعه تعلیم دادیم، امکانات و شرایط زندگی اقتصادی و عوامل زندگی را برای آنها فراهم کردیم، اما بازهم شخصی با لجبازی امنیت جامعه و حکم خدا را زیر پا گذاشت آخرین مرحله، برخورد و مجازات است؛ لذا در امربهمعروف اولویت در معرفت دینی است تا محبت الهی و ایمان به خدا در جامعه رشد پیدا کند و بعدازآن احکام و فقه اجرا شود. فقه، فرع است و بزرگان دین ما فقه را به اکبر و اصغر تقسیم میکردند. فقه به معنای امروزی آن فرع است و اگر جامعهای فرع را به اصل ترجیح داد بهسوی اضمحلال و فروپاشی میرود همانطور که حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: چهاراصل است که جامعه را به اضمحلال میرساند: «تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ و تقدیم الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ» ضایع کردن اصول (مسائل مهم)، سرگرم شدن به فروع (امور کماهمیت، به کار گماردن آدمهای پست و کنار گذاردن انسانهای فاضل.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰