تا اطلاع ثانوی «مدالها» دیگر ارزشی ندارند!
✍️ مهدی تدینی اگر الناز رکابی مدال طلا میگرفت، اما آن حادثۀ سهوی ــ در واقع عمدی ــ در روز مسابقهاش رخ نمیداد، تنها همان معدود افراد علاقهمند به رشتۀ صخرهنوردی از قهرمانی او مطلع میشدند و نهایتاً در حاشیۀ اخبار به قهرمانی او اشارهای میشد. اما با همان بیحجابی «عمداً سهوی» دهها میلیون ایرانی […]
✍️ مهدی تدینی
اگر الناز رکابی مدال طلا میگرفت، اما آن حادثۀ سهوی ــ در واقع عمدی ــ در روز مسابقهاش رخ نمیداد، تنها همان معدود افراد علاقهمند به رشتۀ صخرهنوردی از قهرمانی او مطلع میشدند و نهایتاً در حاشیۀ اخبار به قهرمانی او اشارهای میشد. اما با همان بیحجابی «عمداً سهوی» دهها میلیون ایرانی که نام او را نشنیده بودند یکشبه با او آشنا و همدل شدند.
چرا مهران مدیری چنان شتابزده آن ویدئوی اول را منتشر کرد یا اصغر فرهادی همان اول صراحتاً اعلام موضع کرد؟ زمین زیر پای سلبریتیها، قهرمانها، هنرمندان و همۀ چهرههای پابلیک داغ شده است. جامعه موضع مخالف را هم تحمل کند، بیموضع بودن را تحمل نمیکند. واقعیت این است که مدال طلا و درخشش و کسب افتخار جهانی دیگر برای بخشی از مردم ایران اهمیتی ندارد ــ تازه ممکن است مایۀ خشمشان هم بشود، اگر حس کنند این افتخار باعث عادی جلوه دادن زندگیشان و مایۀ بزکِ دردهایشان است.
ما امروز به نقطۀ اوج فرایندی رسیدهایم که از چند سال پیش آغاز شد. نمونههای اولیۀ آن را در درگیری سر فرهادی دیده بودیم. جامعهای که نارضایتی انباشته دارد، از وضع موجود ناراضی است اما توان تغییر آن را ندارد و زندگیاش را در خطر میبیند، در همهچیز در پی سود سیاسی مستقیم است. همهچیز برایش سیاسی میشود. اولویت برایش فایده/زیانی است که یک رخداد دارد. هر چیز که شرایط موجود را تثبیت کند، برایش «زیان» است و هر چه به تغییر شرایط کمک کند، برایش «فایده» است. به گمانش، فلان مدال و فلان جایزه و فلان افتخار چه سودی دارد، وقتی هیچ کمکی به بهبود وضع موجود نمیکند؟
به درستی یا نادرستی این نگرش کاری ندارم، فقط متعجبم از کسانی که این منطق را درک نمیکنند. جامعۀ ایران هیچگاه اینقدر سیاسینگر نبود و اگر چنین شده به دلیل وضعیتی است که به آن تحمیل شده است. مقصر این وضع جامعه نیست. وقتی سیاست بر تمام شئون زندگی شهروند خیمه میزند، بدیهیترین پیامد همین سیاسینگری اوست. اگر از این اخلاق جامعه ناراحتید، بروید یقۀ مقصر این وضع را بگیرید.
در آینده این وضع تندتر هم خواهد شد. تا اطلاع ثانوی «مدالها» دیگر ارزشی ندارد، بلکه «موضعها» مهم است. این واقعیت جامعۀ ماست، همانقدر که دلار ۳۴ هزارتومانی و تخمۀ آفتابگردانِ کیلویی ۱۵۰ هزارتومانی واقعیت جامعۀ ماست. اگر میتوانید با پند و اندرز دلار را به سه هزار تومان برگردانید، رویکرد سیاسی جامعه را هم میتوانید با اندرز عوض کنید. اگر نمیشود، پس این نگاه عاقلاندرسفیه را هم بگذارید درِ کوزه مگس داخل آب نیفتد.
اگر الناز رکابی مدال طلا میگرفت، اما آن حادثۀ سهوی ــ در واقع عمدی ــ در روز مسابقهاش رخ نمیداد، تنها همان معدود افراد علاقهمند به رشتۀ صخرهنوردی از قهرمانی او مطلع میشدند و نهایتاً در حاشیۀ اخبار به قهرمانی او اشارهای میشد. اما با همان بیحجابی «عمداً سهوی» دهها میلیون ایرانی که نام او را نشنیده بودند یکشبه با او آشنا و همدل شدند.
چرا مهران مدیری چنان شتابزده آن ویدئوی اول را منتشر کرد یا اصغر فرهادی همان اول صراحتاً اعلام موضع کرد؟ زمین زیر پای سلبریتیها، قهرمانها، هنرمندان و همۀ چهرههای پابلیک داغ شده است. جامعه موضع مخالف را هم تحمل کند، بیموضع بودن را تحمل نمیکند. واقعیت این است که مدال طلا و درخشش و کسب افتخار جهانی دیگر برای بخشی از مردم ایران اهمیتی ندارد ــ تازه ممکن است مایۀ خشمشان هم بشود، اگر حس کنند این افتخار باعث عادی جلوه دادن زندگیشان و مایۀ بزکِ دردهایشان است.
ما امروز به نقطۀ اوج فرایندی رسیدهایم که از چند سال پیش آغاز شد. نمونههای اولیۀ آن را در درگیری سر فرهادی دیده بودیم. جامعهای که نارضایتی انباشته دارد، از وضع موجود ناراضی است اما توان تغییر آن را ندارد و زندگیاش را در خطر میبیند، در همهچیز در پی سود سیاسی مستقیم است. همهچیز برایش سیاسی میشود. اولویت برایش فایده/زیانی است که یک رخداد دارد. هر چیز که شرایط موجود را تثبیت کند، برایش «زیان» است و هر چه به تغییر شرایط کمک کند، برایش «فایده» است. به گمانش، فلان مدال و فلان جایزه و فلان افتخار چه سودی دارد، وقتی هیچ کمکی به بهبود وضع موجود نمیکند؟
به درستی یا نادرستی این نگرش کاری ندارم، فقط متعجبم از کسانی که این منطق را درک نمیکنند. جامعۀ ایران هیچگاه اینقدر سیاسینگر نبود و اگر چنین شده به دلیل وضعیتی است که به آن تحمیل شده است. مقصر این وضع جامعه نیست. وقتی سیاست بر تمام شئون زندگی شهروند خیمه میزند، بدیهیترین پیامد همین سیاسینگری اوست. اگر از این اخلاق جامعه ناراحتید، بروید یقۀ مقصر این وضع را بگیرید.
در آینده این وضع تندتر هم خواهد شد. تا اطلاع ثانوی «مدالها» دیگر ارزشی ندارد، بلکه «موضعها» مهم است. این واقعیت جامعۀ ماست، همانقدر که دلار ۳۴ هزارتومانی و تخمۀ آفتابگردانِ کیلویی ۱۵۰ هزارتومانی واقعیت جامعۀ ماست. اگر میتوانید با پند و اندرز دلار را به سه هزار تومان برگردانید، رویکرد سیاسی جامعه را هم میتوانید با اندرز عوض کنید. اگر نمیشود، پس این نگاه عاقلاندرسفیه را هم بگذارید درِ کوزه مگس داخل آب نیفتد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰