قاتلی که پنهانی دختر عمویش را صیغه کرد

گروه حوادث: چوبه دار در انتظار مردی است که بعد از صیغه پنهانی با دخترعمویش او را به قتل رساند. حکم قصاص این مرد از سوی قضات دیوان عالی کشور تاید شده است.زنی جوان که روز ۱۶ بهمن سال ۹۷ به پلیس آگاهی تهران رفت نخستین برگ این پرونده را تنظیم کرد. او به کارآگاهان […]

گروه حوادث: چوبه دار در انتظار مردی است که بعد از صیغه پنهانی با دخترعمویش او را به قتل رساند. حکم قصاص این مرد از سوی قضات دیوان عالی کشور تاید شده است.زنی جوان که روز ۱۶ بهمن سال ۹۷ به پلیس آگاهی تهران رفت نخستین برگ این پرونده را تنظیم کرد. او به کارآگاهان چنین گفت: خواهر کوچکم به نام فرناز تنها زندگی می‌کند اما چند روزی است مفقود شده و از او هیچ خبری ندارم و تلفن موبایلش نیز خاموش است.

 

با این شکایت ماموران پلیس واد عمل شدند و در تحقیقات ابتدایی پی برند موبایل فرناز ۱۴ روز قبل در منطقه رودهن آنتن‌دهی داشته و همزمان با او، گوشی موبایل پسر عمویش داوود نیز در همان منطقه فعال بوده است.به این ترتیب داوود ۴۲ساله که متاهل و صاحب فرزند بود به عنوان متهم بازداشت شد. او ابتدا گفت از دخترعمویش خبری ندارد و مدت‌ها است او را ندیده و نمی‌داند کجاست اما اظهارات این مرد بی‌اساس به نظر می‌رسید به همین سبب بازجویی‌ها از او ادامه یافت تا این‌که در بازجویی‌های بعدی اعتراف کرد که از ۱۰ سال قبل فرناز را به عنوان زن دوم صیغه کرده و با او زندگی پنهانی داشته است.

این تنها رازگشایی مرد جوان نبود و او در بازجویی‌های بعدی به اختلاف با فرناز و قتل وی اعتراف کرد و واقعه را این‌طور شرح داد: آن روز به همراه فرناز برای تفریح به رودهن رفته بودیم اما آنجا با هم درگیر شدیم و من که از شدت عصبانیت متوجه رفتارم نبودم دست به قتل زدم. سپس جسد همسرم را مثله کردم و در چند سطح زباله انداختم تا ردی از او باقی نماند.

با اعترافات این مرد تلاش برای یافتن جسد آغاز شد اما جست‌وجوها بی‌ثمر بود و در نهایت برای داوود کیفرخواست صادر شد و وی  در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد اما این بار ادعای جدیدی را مطرح کرد.وکیل اولیای دم اولین فردی بود که بعد از خوانده شدن کیفرخواست در دادگاه صحبت کرد و خطاب به قضات گفت: پدر و مادر فرناز در دادگاه حاضر نشده‌اند. اما تقاضای قصاص دارند. پیدا شدن قطرات خون در ماشین داوود نشان می‌دهد او قاتل است.

وقتی متهم ۴۶ ساله در جایگاه متهم ایستاد تمامی اظهارات قبلی خودش را تغییر داد و از اعترافات اولیه‌اش عدول کرد. او گفت: من نظامی بودم و زن و بچه داشتم. اما به پیشنهاد فرناز او را صیغه کردم. ما ۱۰ سال با هم زندگی پنهانی داشتیم و من به خانه مجردی او رفت و آمد می‌کردم. من به دخترعمویم علاقه داشتم و هیچ مشکلی با هم نداشتیم. من تحت فشار در پلیس آگاهی به قتل  اعتراف کردم اما حالا حقیقت را می‌گویم. من عاشق دختر عمویم بودم و هرگز با او درگیر نشدم و فقط برای اینکه از شرایط سخت در پلیس آگاهی خلاص شوم به قتل اعتراف کردم. حالا مطمئن هستم فرناز زنده است و زندگی مخفیانه در پیش گرفته است.

وی درباره جزئیات زندگی‌اش گفت: من به عنوان شغل دوم با ماشین کار می‌کردم تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده بودم اما از وقتی فرناز را صیغه کردم او  مرا تشویق کرد تا درسم را ادامه دهم. من در این مدت درس خواندم و لیسانس حقوق گرفتم. او هم  مشغول نوشتن پایان‌نامه فوق لیسانسش بود. همسرم می‌گفت مسکن مهری را که در بومهن دارم بفروشم تا با هم دفتر وکالت بزنیم و آنجا کار کنیم. او همیشه مشوق من بود اما ناگهان ناپدید شد.

متهم ادامه داد: باور کنید ما رابطه خوبی با هم داشتیم. مدام با هم به سفر می‌رفتیم و مکمل یکدیگر بودیم. من همه خریدهای خانه را برایش انجام می‌دادم. باور کنید من بیمار هستم و در اداره آگاهی دیگر تحمل شکنجه‌ها را نداشتم. به همین خاطر برای اینکه از شرایط سخت خلاص شوم به قتل اعتراف کردم.

در این هنگام قاضی پرسید: چرا طی سه سال و نیمی که در زندان بودی نامه‌ای به دادگاه نوشتی و تقاضای تعیین تکلیف نکردی؟ متهم پاسخ داد: من بیش از ۲۰ نامه نوشتم اما آنها هرگز به دادگاه فرستاده نشد.متهم همچنین درباره آنتن‌دهی موبایلش در محل مفقود شدن فرناز ادعا کرد: من با اسنپ کار می‌کنم و ممکن است گوشی موبایلم در نقاط مختلف شهر آنتن‌دهی داشته باشد. آن روز فرناز را به خانه رساندم اما ممکن است از همان روز گوشی موبایلش را گم کرده باشد. به همین خاطر گوشی او آنتن نداشته است.

قاضی در ادامه از داوود پرسید: تو مدعی هستی هر روز به فرناز  سر می‌زدی. چرا از دوم بهمن ماه تا تاریخ ۱۶ بهمن که خواهر وی ناپدید شدنش را به پلیس اعلام کرده بود، سراغ او نرفته بودی؟متهم گفت: فرناز زن دومم بود و من نمی‌توانستم هر روز به او سر بزنم. روزهای آخر او دنبال پایان‌نامه فوق لیسانسش بود و به همین خاطر از من خواسته بود زیاد با او تماس نگیرم و سراغش نرود تا پایان‌نامه‌اش را تمام کند. من مطمئن هستم او زنده است و من بی‌دلیل بازداشت شده‌ام.

با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند و نتیجه بررسی‌های آنها گناهکار شناخته شدن داوود و صدور حکم قصاص بود. در ادامه با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات بعد از بررسی پرونده، حکم قصاص داوود را تایید کردند.