کشور به سکوت و آرامش نیاز دارد

گروه سیاسی: روزنامه اعتماد نوشت: این روزها فضای ورزش ایران، به عنوان ویترینی از بروز احساسات و واکنش‌های اجتماعی، آکنده از پرخاش و تهمت‌زنی و اهانت است. باشگاه‌هایی که مدام بیانیه می‌دهند، مربیانی که هر هفته بابت اظهارات‌شان به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال احضار می‌شوند و بازیکنانی که بیرون از زمین بسیار فعال‌تر و جنگجوتر […]

گروه سیاسی: روزنامه اعتماد نوشت: این روزها فضای ورزش ایران، به عنوان ویترینی از بروز احساسات و واکنش‌های اجتماعی، آکنده از پرخاش و تهمت‌زنی و اهانت است. باشگاه‌هایی که مدام بیانیه می‌دهند، مربیانی که هر هفته بابت اظهارات‌شان به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال احضار می‌شوند و بازیکنانی که بیرون از زمین بسیار فعال‌تر و جنگجوتر از داخل زمین‌اند. البته که این در فوتبال ما امر تازه‌ای نیست.
 در همه سال‌ها و دهه‌های اخیر و بعد از افزایش تعداد رسانه‌ای ورزشی، فوتبالیست‌ها افتادند به مصاحبه و اظهارنظر و در بسیاری از اوقات، این همه حرف زدن و هیجان ‌نشان دادن، بیهوده بود و هنرشان در زمین فوتبال را به سایه برد. این پرگویی و حاشیه‌روی بی‌وقفه حالا از سطح بازیکن و مربی فراتر رفته و مدیر باشگاه و باشگاه و مدیران فوتبال را هم در گرداب خود کشیده است. تقریبا روزی نیست که یک باشگاه فوتبال علیه بقیه بیانیه و شکواییه صادر نکند و از مجری تلویزیون و از بازیکن و مربی رقیب شکایت نکند.
 به نظر می‌رسد فوتبالی‌های ما از بالا تا پایین فراموش کرده‌اند که کار اصلی‌شان چیست. متوجه نیستند که صرف این همه توجه و انرژی در جایی خارج از مستطیل سبز، آنها را فرسوده می‌کند و به بیراهه می‌برد. این پرخاشگری و حملات کلامی مدام، هواداران را هم بی‌تاب کرده است. هوادارانی که حالا تندخویی در فضای مجازی و پریدن به این و آن برای‌شان کفایت نمی‌کند و دل‌شان می‌خواهد هر روز کف خیابان باشند. اگرچه که تعطیلی استادیوم‌های فوتبال و تخلیه نشدن انرژی هم مزید بر علت شده است. اما حتی اگر این همه لفاظی و درگیری در فضای فوتبال قابل توضیح و هضم باشد، رخ دادن مشابه این اتفاقات در دیگر حوزه‌های اجتماعی قابل درک نیست. به نظر می‌رسد بسیاری از مسوولان کشور و مدیران تصمیم‌گیر، وظیفه اصلی خود را فراموش کرده‌اند و بیشترین وقت و توان خود را صرف سخنرانی و حرف زدن می‌کنند.
 گویا روسا از کاری که در اصل برعهده رسانه‌های سازمانی و سخنگویان است خوش‌شان آمده و بی‌وقفه می‌خواهند در صحنه باشند. اظهارنظر پشت اظهارنظر. نمونه وحشتناک این پدیده هم سازمان سلامت و بهداشت کشور است. دقیقا جایی که ماه‌هاست سنگین‌ترین و حساس‌ترین وظیفه را بر دوش دارد و با کوچک‌ترین اشتباه و با هر تصمیم جان صدها و هزاران انسان را به مخاطره می‌اندازد. مشخص نیست چرا جناب وزیر بهداشت و دیگر مدیران این نهاد این همه حرف می‌زنند. جایی که باید مسوولیت را به سخنگو محول کنند و کمترین و گزیده‌ترین واکنش‌ها را نسبت به امور داشته باشند، جایی که می‌توانند با استفاده از صفحات شخصی در شبکه‌های اجتماعی بهترین و به‌موقع‌ترین نکات را رسانه‌ای کنند. اما روزی نیست که چند بار از قول آقای نمکی اظهارات مختلف منتشر نشود. طبیعی است که این زیاده‌گویی کار را به دادن اطلاعات غلط، به ادعاهای نادرست و به سخنان شاذ و چالش‌برانگیز می‌کشد و احتمالا بیشترین وقت وزیر و همکارانش صرف جمع کردن حواشی و تبعات این سخنان می‌شود. وزیر هر روز سخن تازه و متفاوتی درباره واکسن ایرانی بیان می‌کنند. یک روز از شروع واکسیناسیون ۴۰۰ هزار نفر در روز می‌گویند. روزی دیگر هم ادعای الگو شدن سیستم بهداشتی ایران در جهان به خاطر کنترل کرونا را دارند.خود را هم سردار مقابله با کرونا می‌دانند! معلوم است که بسیاری از این حرف‌ها نزد افکار عمومی تبدیل به مضحکه می‌شود و مشخص است که بخشی از مشکل، از پرحرفی و فعال بودن وزیر می‌آید. یک طرف دیگر هم کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت است که با حضور دایمی در توییتر و اظهارت گاه مدیریت‌نشده و توهین‌آمیزش، تبدیل به پاشنه‌آشیل وزارت و دولت شده است. کسی که شخص رییس‌جمهور هم بابتش باید هزینه بدهد و کسی هم نمی‌داند که دلیل مقاومت برای حفظ و آزاد گذاشتنش در ابراز نظر چیست.
 انصافا در کدام نقطه از جهان سراغ داریم که مسوولان سیاسی و مدیران حوزه‌های مختلف کشور این همه دهان بجنبانند و هر روز خوراک -چه بسا نامطبوعی- برای رسانه‌ها و بدخواهان فراهم کنند. همه اینها هم در زمانی اتفاق می‌افتد که کشور به بیشترین تمرکز و آرامش برای گذر از بحران نیاز دارد. این همه حاشیه‌سازی و حرافی فقط هم مربوط به وزارت بهداشت نیست و شاید در سازمان‌ها و وزارتخانه‌های دیگر هم بشود مشابهش را دید. برخلاف نمونه‌ای مثال‌زدنی چون ارتش که فرماندهانش با اقتدار و تنها در مناسبت‌ها نکات لازم را بیان می‌کنند و معمولا به شکل موردی و محلی هم سخنی نمی‌گویند. آقای ابراهیم رییسی در روزهای آینده کار خود را آغاز خواهند کرد. شاید بد نباشد، همین حالا که فراغت بیشتری دارند و قاعدتا برنامه‌های خود را برای اداره کشور تدوین می‌کنند، به ایشان توجه دهیم که آسیب‌زا بودن این همه سخنرانی و اظهارات نامربوط مسوولان کشور را ببینند. پرهیز از این وضعیت و بازگرداندن قطار مدیریت به ریل اصلی هم دشوار و پیچیده نیست. کافی است آقای رییسی به مدیران خود تاکید کنند که پست سخنگو و رسانه‌های سازمانی را جدی بگیرند و جز در مواقع لزوم صحبت نکنند.
 خود ایشان هم می‌توانند رسالت سخنگویی دفتر ریاست‌جمهوری را جدی‌تر بگیرند و اجازه دهند وظایف رسانه‌ای پاستور را همکاران ایشان در روابط عمومی و رسانه‌های دولتی انجام دهند. نگاهی به تجارب همین چند ساله و همین چند ماه اخیر می‌تواند به رییس دولت آینده نشان بدهد که هرچه کمتر صحبت کنند و بیشتر عمل کنند، کمتر از سوی جامعه مورد قضاوت منفی قرار خواهند گرفت و هرچه سخنرانی‌های‌شان کمتر و کوتاه‌تر باشد، موثرتر خواهد بود. زور کسی به فوتبال و فضای پر هرج و مرجش نمی‌رسد، اما شاید بشود فضای سیاست را با سکوت و آرامش بیشتر کمی سامان داد.