کلاهبرداریهای مردی که همسرش را کشت
گروه حوادث: مردی که همسرش را کشته و اموال او را با اسناد جعلی فروخته محاکمه شد و جزئیات جدیدی را فاش کرد.متهم که همسرش را خفه و تا مدتها قتل او را پنهان کرده بود به قصاص محکوم شده است و حالا با شکایت اولیای دم به خاطر جعل سند روبهروست. ۹ سال قبل […]
۹ سال قبل والدین زن جوانی به پلیس گزارش دادند دخترشان گم شده است. مادر مریم به پلیس گفت: دو ماه است از دختر ۳۰ سالهام مریم هیچ خبری ندارم. دامادم ادعا میکند دخترم را طلاق داده ولی اگر دخترم از همسرش جدا شده بود حتماً پیش من میآمد.
او ادامه داد: آخرین بار قرار بود خانهای را که سه دانگ آن به نام من و سه دانگ به نام مریم بود بفروشیم. به همین خاطر به بنگاه رفتیم؛ اما آن روز میان من و دامادم بحث شد و دامادم قهر کرد و از بنگاه بیرون رفت. بعد از آن روز دیگر دخترم را ندیدم. دامادم میگوید مریم را طلاق داده است اما گمان میکنم او دروغ میگوید.
به دنبال اظهارات این زن، شوهر مریم به نام هومن بازداشت شد اما ادعا کرد از سرنوشت همسرش هیچ اطلاعی ندارد و او را طلاق داده است.
در حالی که ۹ ماه از این ماجرا گذشته بود پلیس دریافت خودرو پژو ۲۰۶ مریم، آپارتمانش در تهرانپارس و ویلای او در فریدونکنار وکالتی معامله شده است. بعد از افشای این موضوع، هومن در بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: ظهر روز حادثه وقتی از بنگاه به خانه برگشتیم میان من و همسرم بحث شد. او شروع به داد و فریاد کرد و من از ترس آبرویم دهانش را گرفتم و سپس با شال او را خفه کردم. من جنازهاش را به کمک پسرعمویم در باغ عمویم فیروزکوه دفن کردم.
به دنبال اظهارات تازه داماد، پسر عمویش بازداشت شد؛ اما گفت: وقتی هومن به فیروزکوه رسید از من خواست تا کلید ویلای پدرم را به او برسانم. من همان موقع دیدم یک زن روی صندلی عقب ماشین خوابیده است. او به من گفت با یک نفر تصادف کرده و موجب فوت او شده. به همین خاطر قصد دارد جنازه را دفن کند.
پسرعموی هومن در بازجوییهای بعدی ادعای دیگری کرد و گفت: وقتی پسرعمویم به فیروزکوه رسید دختری را دیدم که روی صندلی عقب ماشین خواب بود. هومن گفت او دوستش است که مشروب و ترامادول را با هم مصرف کرده و بیهوش شده است. من از هومن خواستم او را به خانهمان بیاورد تا به او آبلیمو بدهد؛ اما هومن که هراسان بود کلید خانه پدرم را از من گرفت و گفت خودش در ویلای پدرم به او آبلیمو میدهد تا به هوش بیاید. هومن رفت و من در جریان دفن جنازه نبودم.
در حالی که هومن در بازجوییها گفته بود پسرعمویش در این ماجرا دستی نداشته برای او قرار منع تعقیب صادر و پرونده هومن به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.هومن در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه مادر مریم که تنها ولی دم بود برای دامادش حکم قصاص خواست.
سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: من اتهام قتل را قبول دارم اما عمدی در کارم نبود و یک اتفاق باعث شد همسرم خفه شود. من میخواستم او را ساکت کنم تا آبروریزی نشود اما بیهوش شد. حتی میخواستم او را به بیمارستان برسانم، اما کار از کار گذشته بود و من بهناچار جسد را به فیروزکوه بردم و دفن کردم.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده هومن را به قصاص محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
در این میان با شکایت دوباره اولیای دم و ادامه تحقیقات روشن شد هومن بعد از جنایت خانوادگی با همدستی چند نفر خانه، ویلا و خودرو همسرش را با جعل سند فروخته است و خریداران خودرو، خانه تهرانپارس و ویلای فریدونکنار شاکیهای او هستند که بعد از مشخص شدن کلاهبرداریهای هومن اموالشان توقیف و پلمب شده است.
به این ترتیب برای هومن و همدستانش از جمله خواهر او به اتهام استفاده از سند مجعول، معاونت در جعل سند، کلاهبرداری، انتقال اموال دیگری به غیر، سرقت عابربانک مقتول و… کیفرخواست صادر و پروندهشان بار دیگر به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.در این جلسه که با حضور ۶ شاکی پرونده برگزار شد ابتدا مادر مریم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: داماد سابقم دخترم را بیرحمانه کشت و با جعل سند اموالش را فروخت. او و همدستانش سه ماه پس از قتل دخترم، حتی به خانهای که سه دانگ آن به نام من بود هم رحم نکردند و آن را از من گرفتند. من از او و کسانی که در این مسیر با او همراهی کردند شکایت دارم و خواستار رد مال هستم.
سپس وکیل این زن روبهروی قضات ایستاد و گفت: طبق مدارک، اغلب خریداران از جعلی بودن اسناد آگاه بودند و میدانستند که اسناد مشکل دارد اما نسبت به خرید آن مبادرت کردهاند.سپس هومن در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: سه نفر از بستگانم از جمله خواهرم بیدلیل وارد این پرونده شدهاند و به آنها انگ متهم خورده است. آنها بیگناه هستند.
او در تشریح ماجرا گفت: وقتی آخرین بار با همسرم درگیر شدم او داد و فریاد کرد و من برای ساکت کردنش جلوی دهانش را گرفتم و ناخواسته موجب مرگش شدم و بهناچار او را دفن کردم. سه ماه طول کشید تا پلیس به ماجرا پی ببرد و دستگیر شدم. در این مدت از طرف یکی از بستگانم به مردی به نام ایرج که حالا یکی از متهمان پرونده است معرفی شدم. ایرج برای تنظیم وکالتنامه ویلا و خودرو همسرم از من ۳۲ میلیون تومان گرفت و ۵۰۰ هزار تومان هم برای طلاقنامه دریافت کرد. او قول داد هرجا استعلام بگیرم مشکلی پیش نمیآید و کار را قانونی انجام داده است. او از همان ابتدا میدانست همسرم را کشتهام. حتی برای اینکه سند اصلی را باطل کند در روزنامه آگهی داد.
سپس ایرج در جایگاه متهم ایستاد و گفت: من اتهامهایم را قبول ندارم و اصلاً هومن را نمیشناختم. آن روز او با یک زن جوان که شبیه عکس کارت ملی قربانی بود به دفترم آمد و درخواست داد سندهای خودرو و ویلا را منتقل کنم. من هم کار قانونی انجام دادم.
قاضی پرسید: شما مطمئن بودی که آن زن، همسر قربانی بود؟متهم پاسخ داد: من در دفترم نمیتوانم هر کسی را که به آنجا مراجعه میکند احراز هویت کنم. هومن گفت سند ویلا شورایی است و سند رسمی ندارد. من اصلاً از ماجرای قتل همسر او اطلاعی نداشتم.
سپس متهم دیگر که ناصر نام داشت و خریدار خانه مقتول بود به جایگاه رفت و گفت: من بابت آن ۶۵ میلیون تومان پول دادم. هومن روز معامله به من گفت همسرش به کانادا رفته و او قصد دارد با فروش خانه به آنجا برود. اگر میدانستم خانه مشکل دارد آن را نمیخریدم.رضا که خریدار ویلای کلاردشت بود به عنوان متهم بعدی در جایگاه ایستاد و گفت: من ملک را برای سرمایهگذاری خریدم. هومن مدعی بود به خاطر ترخیص کالاهایش از گمرگ ناچار شده ملک را زیر قیمت بفروشد. من تا لحظهای که پلیس وارد ماجرا نشده بود نمیدانستم حقیقت چیست.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰