از ترجمه قرآن تا شعرهای نیما در کارنامه یک چهره
ترجمه قرآن از ترجمههای معروف عبدالمحمد آیتی است، او معتقد بود ترجمه قرآن مثل نویسندگی و شعر گفتن است، که قریحه خلق عبارات زیبا میخواهد. البته ادبیات معاصر را هم دنبال میکرد و اعتقاد داشت آنها هیچ منافاتی با هم ندارند.
به گزارش ایسنا، عبدالمحمد آیتی که در ۲۰ شهریور ۱۳۹۲ در ۸۷ سالگی از دنیا رفت، متولد اردیبهشت ۱۳۰۵ در شهرستان بروجرد بود، او هم با معارف اسلامی از طریق تحصیلات حوزوی آشنا بود و هم به روشهای تحقیق دانشگاهی آشنایی داشت. هم با ادبیات قدیم فارسی و هم با شعر و ادب جدید حتی شعر نو آشنا بود. او حتی با ادبیات اروپایی هم آشنایی داشت.
آیتی در ششسالگی به مکتب رفت و به آموختن الفبا و خواندن کتابهای ادبی پرداخت. او در مهر ۱۳۱۴ به مدارس رسمی پا گذاشت و دوران ششساله ابتدایی را در دبیرستانهای اعتضاد، فاطمیه، ناموس و پانزده بهمن بروجرد به پایان رساند. آیتی با اصرار، رضایت پدرش را که مخالف تحصیل او بود و متمایل بود که به کار آزاد بپردازد جلب کرد و دوره اول متوسطه را به مدت سه سال در دبیرستان بروجرد طی کرد. به دلیل علاقهمندی به علوم حوزوی، همزمان با تحصیل در دبیرستان، تابستانها به مدرسه علمیه آقا رفت و جامع المقدمات و سیوطی را خواند. عبدالمحمد آیتی در مهر ۱۳۲۴ راهی قم شد و یک سال در حوزه علمیه قم به درس و مشق مشغول شد.
او در سال ۱۳۲۵ به دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه تهران راه یافت و دوره معقول و منقول را پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۲۸ با رتبه اول لیسانس گرفت. در مهر همان سال با رتبه یک دبیری به سمت دبیر دبیرستانهای بابل منصوب شد. یک سال بعد به خرمآباد انتقال یافت. از مهر ۱۳۳۲ به مدت ۱۰ سال در دبیرستانهای ساوه به تدریس پرداخت. سپس مدتی در تهران و گرمسار دبیر بود.
در سال ۱۳۳۷ به پیشنهاد پرویز ناتل خانلری برای استخدام در بنیاد فرهنگ ایران به تهران آمد. عبدالمحمد آیتی در سال ۱۳۴۹ سردبیر ماهنامه آموزش و پرورش شد و این سمت را تا ۱۰ سال بر عهده داشت. در این ایام در دبیرستانهای شبانه تهران به تدریس میپرداخت.
او درباره این ایام گفته بود: «من در گرمسار دبیر بودم و سرگرم تدریس. مسؤولان آموزش و پرورش وقت به من پیشنهاد سردبیری ماهـنامه آموزش و پرورش را دادند. دو سال بود که در گرمسار تدریس میکردم و پیـش از آن ۱۰ سال در ساوه بودم. انتقـال به تهـران خیلی سخت بود؛ اما پیشنهاد سردبـیری آن ماهنـامه باعـث شد به تکاپـو بیفتم که به تهران بیایم. من ادبیات فارسی و عربی را درس میدادم در دبیرستانهای شبانه. مدرسه پسرانه آذر و مدرسه اسدی.»
آیتی سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد و از آن پس اوقات خود را به نوشتن اختصاص داد و به ترجمه «تاریخ ابن خلدون» در هفت جلد و «تاریخ دولت اسلامی» در پنج جلد از عربی به فارسی اقدام کرد.
ترجمه «قرآن کریم» او سه سال به طول انجامید، از سال ۵۶ تا ۵۹، که بارها هم منتشر شده است. در این ترجمه صرفاً متن به فارسی برگردانده شده و به تفسیر درنیامیخته است. بهاءالدین خرمشاهی قرآنپژوه و مترجم قرآن، ترجمه آیتی را یکی از سه چهار ترجمه برتر قرآن میداند که زبانی شیوا، استوار و امروزین دارد. خود نیز درباره ترجمههای قرآن میگفت: «بعضیها بازی میکنند. عدهای آیه شریفه «والشمس والضحی» را میگویند سوگند به حور و تابشش. در صورتیکه کلمه درست، خورشید باید باشد. نوعی سرهنگاری میکنند و از اینجور کارها. برخیها پرانتز باز میکنند و مرتب تکلیف روشن میکنند. اولین ترجمه قرآن بهصورت امروزی اثر زندهیاد الهی قمشهای است، که استاد خودم بود. من در ترجمه قرآن غالبا به تفسیر تبیان شیخ طوسی و ابوالفتوح رازی مراجعه میکردم. ترجمه قرآن مثل نویسندگی و شعر گفتن است، که قریحه خلق عبارات زیبا میخواهد.»
از دیگر ترجمههای مشهور آیتی، ترجمه او از نهجالبلاغه است که نخستین بار بنیاد نهجالبلاغه آن را چاپ کرده است. به گفته منتقدان، ترجمه او از این کتاب، از استوارترین ترجمههای فارسی این کتاب است.
آیتی از معدود مترجمانی است که همزمان با ترجمه «قرآن کریم»، «نهجالبلاغه»، «صحیفه سجادیه» و متون کهن، بنا به علاقهاش، در زمینه ادبیات معاصر شامل: شعر و داستان هم کار کرده بود و میگفت: «این دو زمینه هیچ منافاتی با هم ندارند و آنها که اینگونه فکر میکنند، در اشتباهاند. اگر کسی بر ادبیات معاصر مسلط باشد، میتواند کار کند؛ به این شرط که کتابهای معاصر را از نویسندگان، شاعران و رماننویسان خوانده باشد و آنها را بشناسد.»
او شعر را یکی از کارهای خود میخواند؛ «خمسه نظامی را شرح داده و خلاصه کردهام. کتاب شکوه قصیده را نوشتهام و شکوه سعدی در غزل را.» و میگفت بیشتر شعر شاعرانی را که همسن و سال خودش بودند، میخواند: «از سنتگراها مثلا شهریار و از نوگراها هم نیما را خیلی میخوانم. این خیلی جدیدها هم که دیگر شعرشان خیلی خواندن ندارد و شعر خوب کم شده است.»
او که از دهه ۱۳۷۰ عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی شده و مدتی رییس شورای علمی دانشنامه تحقیقات ادبی فرهنگستان بود، گفته بود برای زبان فارسی هیچ دغدغهای ندارد و معتقد بود: این زبان آنقدر محکم و غلیظ است که خللی در وجودش پیدا نمیشود.
آیتی اولینبار در سال ۱۳۴۰ در «کتاب هفته» مطلبی با نام «باتلاق» نوشت و بهدنبال آن، رمان «کشتی شکسته» تاگور را ترجمه کرد؛ او از سالهای دهه ۴۰ به تألیف و پژوهش در حوزه زبان و ادبیات فارسی مشغول بود، پس از گذشت قریب به نیم قرن تلاش پیگیر و مستمر و تألیف و ترجمه دهها عنوان کتاب، در سال ۱۳۸۹ و در ۸۳ سالگی و چهار سال پیش از کوچ ابدیاش از نوشتن اعلام بازنشستگی کرده و گفته بود: دیگر در سالهای بعد از هشتادسالگی نباید از ما انتظار کار نداشته باشند. باید به سراغ جوانها رفت و پیگیر کارها و فعالیتهای آنها بود. دیگر از بالای هشتادسالهها انتظار کار نمیرود.
عبدالمحمد آیتی به عنوان چهره ماندگار معرفی شده بود و برخی از آثارش عبارتاند از: «کشتی شکسته» (ترجمه)؛ «تحریر تاریخ وصّاف؛ آمرزش ابوالعلا معری» (ترجمه) و همچنین «روش و تطبیق فلسفه اسلامی»؛ گزیده و شرح خمسۀ نظامی؛ «تاریخ ابن خلدون»(العبر)؛ «شکوه قصیده»؛ «تاریخ دولت اسلامی در اندلس»؛ «ترجمه فارسی قرآن مجید»؛ «شکوه سعدی در غزل»؛ «شرح و ترجمه معلّقات سبع»؛ «الغارات در حوادث سالهای معدود خلافت علی (ع)»؛ «گنجور پنج گنج»؛ «شرح منظومه مانلی و پانزده قطعه دیگر»؛ «بسی رنج بردم، بازنویسیشده از فردوسی؛ قصه باربد و بیست قصه دیگر از شاهنامه»؛ «معجمالأدبا» (ترجمه)؛ «داوری حیوانات نزد پادشاه پریان» (ترجمه)؛ «گزیده شرح مقامات حمیدی»؛ «در تمام طول شب، شرح چهار شعر بلند نیما».
انتهای پیام
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰