چرا مهاجرت از ایران به بدترین شیوه انجام می‌شود؟

گروه جامعه: علی اکبر صالحی، وزیر اسبق امور خارجه کشور در خصوص بحران مهاجرت گفت: «سن مهاجرت به دانش آموزان و کودکستانی‌ها رسیده است. با خروج هر نخبه، پنج میلیون دلار از کشور خارج می‌شود. از جوانان پرسیدیم، چرا می‌روید؟ گفتند می‌خواهیم در ایران نباشیم.» به گزارش فرارو، در جریان یک نشست علمی پیرامون موضوع مهاجرت، […]

گروه جامعه: علی اکبر صالحی، وزیر اسبق امور خارجه کشور در خصوص بحران مهاجرت گفت: «سن مهاجرت به دانش آموزان و کودکستانی‌ها رسیده است. با خروج هر نخبه، پنج میلیون دلار از کشور خارج می‌شود. از جوانان پرسیدیم، چرا می‌روید؟ گفتند می‌خواهیم در ایران نباشیم.»
به گزارش فرارو، در جریان یک نشست علمی پیرامون موضوع مهاجرت، صالحی بر لزوم توجه به مخاطرات بی رویه نخبگان تاکید کرد و گفت: «ایرانیان خارج کشور را نمی‌شود با بخشنامه جذب کرد، نمی‌شود با بخشنامه بگویم عزیزان نروید یا عزیزان بازگردید.»
رضا صالحی امیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در همین باره گفت: «نظام حکمرانی عامل رانش نسل فرهیخته و نخبه ماست. مسئولین باید خجالت بکشند که آمار را در اختیار پژوهشگران نمی‌گذارند. نسل استارت‌آپی و مدیریتی فرار را بر قرار ترجیح دادند؛ ۶۰ درصد ترجیح می‌دهند مهاجرت کنند.»
صالحی امیری در بخش دیگری از سخنان خود افزود: «مهم‌ترین مشکل ما دسترسی آماری است و مسئولین امر باید خجالت بکشند که آمار را در اختیار پژوهشگران نمی‌گذارند و باید از مراکز مهاجر پذیر آمار بگیریم که بین ۶ تا ۸ میلیون آمار مهاجرتی را داریم. ما کمترین مهاجرت و بیشترین فرار نخبگان را داریم و باید پاسخ داد چرا فرار نخبگی صورت می‌گیرد. علت را در بیان مسئله حکمرانی معیوب دانستیم.
بر اساس آمار‌های صالحی امیری، میل مهاجرت در میان دانشجویان در سال ۱۴۰۱ به ۶۸ درصد رسیده است. عددی که زنگ خطر بزرگی را برای جامعه علمی کشور به صدا در می‌آورد. مدتی پیش نیز، مصطفی زمانیان، رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در همین خصوص گفت: «وضعیت مهاجرت از ایران نسبت به گذشته فرق کرده است. مهاجران فقط برای اینکه ایران نباشند، مهاجرت می‌کنند.» رصدخانه مهاجرت ایران با توجه به محاسبات بانک جهانی و یونسکو، رقمی تخمینی برای هزینه‌کرد عمومی برای هر مهاجر ایرانی محاسبه کرده است. بر اساس این گزارش، دولت برای هر فرد متولد ۱۳۷۶ تا پایان مقطع کارشناسی حدود ۳۷ هزار دلار هزینه آموزش عمومی و حدود هشت هزار دلار هم هزینه سلامت داشته است. در مجموع برای یک مهاجر ایرانی با مقطع کارشناسی حدود ۴۵ هزار دلار هزینه عمومی صورت گرفته است.
روزنامه اعتماد نیز به نقل از یک منبع آگاه نوشت که تا نیمه اول امسال و نسبت به سال ۱۳۹۷، تعداد درخواست پزشکان برای دریافت گواهی حرفه‌ای CGS حدود ۲۰۰ درصد افزایش یافته است. CGS مدرکی برای تایید حسن صلاحیت علمی و شغلی اعضای جامعه پزشکی است و در بسیاری از کشور‌های دنیا، شرط اشتغال پزشکان مهاجر، ارائه این گواهی حرفه‌ای است.
با توجه به افزایش موج مهاجرت و کاهش سن مهاجرانی که با اهداف مختلفی به دیگر کشور‌ها سفر می‌کنند پرسش‌هایی مطرح است از جمله این که با توجه به این حجم بالای مهاجرت آینده کشور و شرایط برای آنان که رفتند و آن‌هایی که ماندند چگونه خواهد بود؟ سعید معید فرد، جامعه شناس، در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده است:
سعید معیدفرد به فرارو گفت: «مهاجرت در شرایطی از مکانی به مکان دیگر رخ می‌دهد که فاصله بین این دو مکان، زیاد می‌شود. این فاصله می‌تواند اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی باشد. در عین حال، فردی که تصمیم به مهاجرت می‌گیرد باید مسیری را که از مکانی به مکان دیگر انتخاب کرده و هزینه‌های احتمالی این مهاجرت را در نظر داشته باشد؛ این هزینه‌ها هم صرفا مادی نیست و می‌تواند شامل درگیری با غربت، مشکلات مسیر مهاجرت و مشکلات احتمالی در مبداء و مقصد شود. فردی که مهاجرت می‌کند، ممکن است درگیر استیصال هم باشد و مطلع نباشد در مسیر رفتن با چه مشکلاتی رو به رو خواهد شد. همه این‌ها برای افرادی است که برای مهاجرت تصمیم قطعی می‌گیرند. آن چه که اکنون از خلال مطالعات و نظر سنجی‌ها به دست می‌آید نشان می‌دهد بخش مهمی از پدیده مهاجرت، معطوف به انگیزه‌های رفتن است. گاهی فرد از مبداء دلزده شده و در رویای رفتن از اینجا است. گاهی اوقات، فرد، به جایی که می‌خواهد برود فکر می‌کند و گاهی هم نه و فقط می‌خواهد برود. اما به هر کجایی که بشود.»
وی افزود: «در حالت عادی که جامعه در یک وضعیت پایدار باشد، ممکن است فرد به دلایل خاصی، مثل دلایل تحصیلی یا برای آن که شرایط کاری و مادی بهتری پیدا می‌کند به مهاجرت ترغیب شود و در نتیجه با یک محاسبه دقیق، جایی را که مدنظر دارد، ارزیابی می‌کند و یک تصمیم دقیق و برنامه ریزی شده برای رفتن می‌گیرد. در این نوع مهاجرت، در بسیاری از موارد، فرد موقتا مهاجرت می‌کند، مثلا برای تحصیل یا فرصت شغلی موقت؛ بنابراین انگیزه این فرد، قطع کامل از مبداء نیست. اما با شرایطی در جامعه رو به رو هستیم که بدترین شیوه برای مهاجرت است. در کشور ما آن نوع مهاجرت‌های معمول که در دنیا رخ می‌دهد، رخ نمی‌دهد، بلکه یک نوع دلزدگی بسیار زیاد نسبت به مبداء و انگیزه رفتن به هر طریق که شده را شاهدیم. این روز‌ها این نوع مهاجرت، رواج پیدا کرده است. هر روز هم آمار مهاجرت بی برنامه و بر مبنای دلزدگی، در مقایسه با مهاجرت برنامه ریزی شده، افزایش پیدا می‌کند.»
این جامعه شناس گفت: «در حال حاضر، مهاجرت‌ها بر اساس برآورد‌های مبداء و مقصد انجام نمی‌شود، بلکه بیشتر بر مبنای دافعه‌های مبداء رخ می‌دهد. افراد ساکن در کشوری که متاسفانه در زمینه‌های مختلف دچار اشکالات جدی شده و به لحاظ اقتصادی وضعیت بحرانی پیدا کرده و از نظر ناامنی و سلیقه زندگی نیز در شرایط خوبی قرار ندارد، برای تطبیق با فرهنگ، ارزش‌ها و شرایط زیستی نیز مشکلاتی جدی دارد؛ تمامی تعلقات پیشین خود را از دست می‌دهند و حاضرند به هر طریق ممکن فضای ناراحت کننده موجود را ترک کنند. وقتی چنین شرایطی را در جامعه می‌بینیم، متوجه یک شرایط اقتصادی، اجتماعی، بسیار ناگوار در کشور می‌شویم. هنگامی که فرد نسبت به وضعیت کشور خود، کاملا احساس ناامیدی می‌کند و مکانی را که در آن به دنیا آمده و رشد کرده و بسیاری از خاطرات جمعی و تعلقاتش در این فضا شکل گرفته، را به ناچار ترک می‌کند، طبیعیست که بخش‌هایی از معنای هویت خود را از دست می‌دهد.»
وی افزود: «اگر پدیده مهاجرت توسط تعداد اندکی از افراد انجام شود، به عنوان یک امر فردی شناخته می‌شود. ولی وقتی تعداد بسیار زیادی از افراد جامعه و کشور چنین حسی را نسبت به مکانی دارند که باید بیشترین تعلق را نسبت به آن داشته باشند، نشان دهنده یک مسئله اجتماعی بسایر غامض و یک بحران پیشرونده است و تا زمانی که چنین وضعیتی وجود دارد، جامعه، بسیاری از نیرو‌های خود را از دست می‌دهد. در نهایت بسیاری از افراد برای رفتن انگیزه دارند، اما همه آنان نمی‌توانند مهاجرت کنند. معمولا افرادی مهاجرت می‌کنند که هم قدرت ریسک بالایی داشته باشند و هم حداقل پتانسل‌ها را؛ قطعا این افراد می‌توانند برای جامعه خود مفید باشند. گاهی این افراد به لحاظ پتانسیلی‌هایی که دارند و گاهی نیز به دلیل فنون و مهارت‌هایی که بلدند و قدرت ریسک پذیری که دارند، می‌توانند جامعه را رشد داده و باعث توسعه آن شوند. این افراد از مهمترین سرمایه‌های اجتماعی کشور هستند، اما کشور را ترک می‌کنند. در کنار آن ها، عده‌ای هم هستند که به جامعه دلبستگی ندارند و میل به مهاجرت دارند، اما فاقد حداقل پتانسیل‌های لازم برای مهاجرت هستند. چنین جامعه‌ای از یک سو نیرو‌های قدرتمند و ارزشمند خود را از دست می‌دهد و از سوی دیگر، افرادی دلزده و مایوس را در خود نگه می‌دارد. از این وضعیت بدتر نداریم. کشور ما تمامی سرمایه‌های خود را مستهلک کرده است. بی تعارف بگویم آن‌هایی که دلشان با ایران نیست و مایلند بروند، اما به دلایلی مختلف نمی‌توانند، در نهایت بودنشان بیشتر ضرر است تا منفعت چرا که سرمایه انسانی فعال برای رشد و توسعه کشور محسوب نمی‌شوند.»
معید فرد تاکید کرد: «طبیعیست که با توجه به وضعیت فعلی و این حجم از دست دادن سرمایه‌های انسانی، در آینده با شرایطی بسیار سخت‌تر از چیزی که اکنون داریم، رو به رو می‌شویم چرا که نیرو‌های دارای پتانسیل، یا مهاجرت کرده‌اند یا انگیزه لازم را برای رشد و توسعه ندارند؛ بنابراین حقیقت این است که هر چه به پیش می‌رویم، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ما افزایش پیدا خواهد کرد. افرادی که به شدت میل رفتن دارند و به دلیل شرایط جبری نرفته اند، به شدت قدرت تخریب دارند. این افراد، اگر وضعیتی علیه وضع موجود را ببینند، اعتراض خواهند کرد و ممکن است حتی به لحاظ سیاسی بحران آفرین باشند.»