شکنجه های دردناک حزب بعث ناراحت کننده بود/ آزاده‌ای که پس از ۱۰۰ماه اسارت و بازگشت به ایران در رشته پزشکی قبول شد و حالا خود و دخترش هر دو پزشک‌ند

 "احمد مظفری" آزاده دوران دفاع مقدس گفت: بسیاری از شکنجه‌ها به قدری شدید و دردناک بود که با وجود گذشت سی و چند سال، بازگو کردنش آزاردهنده است و پس بازگشت به ایران در رشته پزشکی قبول شد و حالا خود و دخترش هر دو پزشک ند.

کلمه نیوز_ به مناسبت فرا رسیدن ۲۶ مردادماه سالروز ورود آزادگان به مهین عزیز به سراغ دکتر احمد مظفری از شهر اشکنان شهرستان لامرد رفتیم، آزاده‌ای که پس از ۱۰۰ماه اسارت در زندان‌های رژیم بعثی عراق به کشور بازگشت.

دکتر احمد مظفری متولد ۱۳۴۳ شهر اشکنان است که پس از بازگشت به ایران اسلامی درس و تحصیلات خود را ادامه داد و هم اکنون در شهر اشکنان بعنوان دکتر پزشک قانونی فعالیت دارد.

وی بابیان اینکه در فروردین‌ماه سال۶۱ به‌عنوان بسیجی به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شدم اظهار کرد: در اردیبهشت‌ماه سال ۶۱ و پیش از آغاز عملیات بیت‌المقدس در جاده آبادان، خرمشهر به اسارت درآمدم و پس از دو روز با دست و چشم‌بسته از بصره به بغداد ما را انتقال دادند.

دکتر مظفری افزود: در استخبارات حزب بعث عراق در اتاقی بسیار تنگ و تاریک تعداد بالایی از رزمندگان کشورمان که اسیر شده بودند حضور داشتند که جایی برای نشستن همه ماها نبود و باید عده ای می‌ایستادن و برخی دیگر نیز می‌نشستند.

این آزاده سرافراز هشت سال دفاع مقدس گفت: پس از اردوگاه بغداد ما را به اردوگاه عنبر عراق بردند که در آنجا پذیرایی نیروهای حزب بعث عراق تونل وحشت بود که با چوب و شلاق بر بدن اسرا می‌زدند.

دکتر مظفری خاطرنشان کرد: پس از انتقال اسرا به اردوگاه موصول نعمت نماز جماعت در آن اردوگاه ممنوع بود و درصورتی‌که نیروهای بعثی مشاهده می‌کردند با کابل‌های شلاقی به جان ما می‌افتادند.

دکتر مظفری آزاده سرافراز هشت سال دفاع مقدس پس از ۱۰۰ماه اسارت به همراه سایر آزادگان به وطن بازگشت و پس از استخدام آموزش‌ و پرورش درآمد.

این آزاده خوش ذوق در مورد سیدآزادگان حجت الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی اظهار کرد: وجود چنین شخصیتی در بین اسرا باعث آرامش و تسکین بود و وجودش باعث سرافرازی بود و در غروب آفتاب وقتی دلتنگ میشدم به چهره نورانی ایشان خیره میشدم و روحیه می گرفتم.

وی افزود: اگر حاج آقا ابوترابی نبود خیلی از بچه ها که خشک و مقدس بودند و میگفتند حاضریم بمیرم اما گوش به حرف نیروهای حزب بعث نباشیم قطعا با شکنجه به شهادت می رساندند که وجودش باعث خیلی از افراط و تفریط ها میشد.

دکتر مظفری گفت: بیش از ۹۰درصد از اسرا گوش به حرف حاج آقا ابوترابی بودند زیرا شخصیت حاج آقا ابوترابی برای اسرا قابل احترام و ستایش بود.

وی بیان کرد: در اواخر سال ۶۹ به دنبال استخدام در جایی بودم و خودم باید گلیم خودم را از آب می‌کشیدم و کسی نداشتم و وارد آموزش و پرورش شدم.

وی گفت: در آن زمان زنده یاد مرحوم دکتر محمدعلی حیاتی رئیس آموزش و پرورش وقت لامرد بود که نامه مرا پاراف و به استان ارجاع داد که در اوایل سال ۱۳۷۰ به استخدام آموزش و پرورش درآمدم.

این آزاده سرافراز افزود: پس از سه سال از استخدام در آموزش و پرورش و ازدواج کردن عشق به درس خواندن باعث شد به جهرم عزیمت کنم و در آنجا دیپلم را دریافت کنم.

دکتر مظفری در ادامه‌ به صابری زاده خبرنگار شهرستان لامرد گفت: پس از دو بار در امتحانات کنکور، بار سوم رشته پزشکی قبول شدم و دوست داشتم به مردم و کشور و وطنم خدمتی کنم و با عشق بعنوان یک فرد تأثیرگذار در جامعه باشم.

وی تصریح کرد: اولین پزشک اشکنانی بنده هستم و بنده جزء اولین گروه آزادگان بودم که به میهن عزیز اسلامی برگشتم که خوشبختانه دخترم نیز سال ششم پزشکی است که منشأ خیر برای مردم باشد و به او افتخار میکنم.

وی با بیان این مطلب که پس از دریافت مدرک پزشکی به مدت چهارماه در داراب سکنی گزیدم و سپس به لامرد برگشتم و حدود ۹ماه در خانه بهداشت سیگار بودم و سپس به شهر اشکنان آمدم و قریب به ۱۸سال است که در مطب خودم به مردم خدمت میکنم.

وی در پایان ضمن تشکر و قدردانی از محمود صابری زاده خبرنگار شهرستان های لامرد ومهر، افزود: هم اکنون بعنوان پزشک قانونی و پزشک معتمد در شهر اشکنان با قدرت و قوت به مردم خدمت می‌کنم و خدمت به مردم برای بنده یک افتخار بزرگ است و تا جان در بدن دارم خدمات بنده فدای شهر و کشورم باشد.