طراشعر به مثابه تصوّر و تصویر است؟/ یادداشت اکبر بهداروند برای امین افضل پور

درطراشعر دو نوع پیام را مخاطب می­تواند دریافت کند . یکی خود ِمتن است که بارِمعنایی و هنری دارد و دوم همان طراحی است که از یک حرف یابیشتر ،ازکلمه درشعر می­شود و درواقع فرم و لباسی شعر را زیبا و معنا دار می­کند.

یادداشت استاد اکبر بهداروند برای امین افضل پور شاعر«طرا شعر» | اگرشعررا رستاخیزکلمات بدانیم بایستی خیال وعاطفه وروح کلمات وزبان ومفاهیم شاعررا درآن دخیل باشد،شاعربانگاه خودبه هستی می­نگرد و ازهرپدیده­ای به ذوق واندیشه­اش تصویری ژرف وجان آگاه به مخاطب می­دهدکه این تصاویرهرکدامشان خوانندگانی مطلوب دارد،اساسا،شعروجودهستی رادگرگون ومتغییرمیکندکه ازاعجازگری سخن درکاینات است،روح انسان امروزی ونگاهش به پدیده های پیرامون متفاوت ومتلون است،هرکس ذوق وسلیقه ای خاص خودش را دارد،یکی رباعی ویکی غزل ویکی هم شعرنیمایی ویکی هم شعری که خودش دوست دارد،خوراک اندیشه‌ی مخاطب شعرخوان راشاعربنا نمی­نهد بلکه خودخواننده است که خوراک احساس وذوقش راگزینش میکند،امروزه روزجوانان بادانش وژرف اندیش به گونه های مطلوب خودشان شعرمیخواهند نه نگاه آمرانه‌ی دیگران،شعرتصویرامروزبدون پشتوانه شعردیروزقابل ادراک وفهم نمی­باشداساسانمی­تواند ساختمانش استواروپابرجابماند،این گونه شعرتازه طلوع کرده خاستگاهی شگرف ودلخواه دراذهان عموم جوانان این زمان است که کاری پسندیده ومقبول است که تاکنون این مهم مغفول مانده،شعرتصویری امروزکه درزهدان شعرتصویری دیروزما رشد پیداکرده بایستی باتعمق ونگاهی متعالی به فرداهای جهان داشته باشدواین رمزماندگاری شعرتصویراست،بایستی اهالی شعرنادانسته وبدون مطالعه براین گونه اشعاراسب زین کرده نتازندکه شایسته وبایسته وسخته نیست، هرهنری یک واقعیت فرهنگی است که در زمانی مشخص براساس نیازهای ذهنی افرادمتفکربروزمیکندوکم کم درنگاه وعمق وجود انسان تأثیرمیگذارد،بایدشاعران این شیوه نگاهی به گذشته‌ی دیرین شعرپارسی داشته باشندوپشتوانه اش راتأمین ومشخص کندوبی گداربه آب نزند،که قایقش درگرداب غرق شودبلکه باتعامل وتأمل ونگرش به دیگراقسام شعرپارسی به اهدافش در درازمدت برسد.

دانایی واندیشه وتفکرانسانی بایستی حاکمیت درشعرداشته باشدتاشاعربتواندقدبکشدونبوغش رابه دیگران انتقال دهد،شاعربی پشتوانه مثل خشت زدن خشتمال بر دریاست،که کاری بیهوده وغیرمعقول است،بایستی ازبن دندان وسویدای جان نشست وشعرسرودتاروح شاعرازعرق شعرمعطرشودوجهانی راسرخوش ازطراوت نسیم شعرش کند،شاعردانسته هایش رازمانی می­تواندمنتشرکندکه وقوف ودانایی واحاطه برمکاتب وسبکهای متنوع داشته باشد،بیشترجوانان بدون پشتوانه‌ی شعری به میدانگاه هنرپا میگذارندوناخودآگاه سرزده ودلمرده میشوند،به هر روی بایستی اسب چموش شعر را رام کردوسرشارمهرتامخاطب باعشقی وافربه نخجیرگاهش بیایدبه تماشای آن،شاعرامروزنگاهی متعالی وعقابی به هنروشعرامروزداردمتفاوت تر ازنگاه شاعران دیروزبه هستی وجهان امروزکه روزبه روزدرحال دگردیسی واستحاله است.

شعر تصویر شعر امروز نیست بلکه شعر دیروز و ریشه در شعرِ کُهن بوم فارسی دارد. بنیاد و بُن مایه ی  چنین شعری را بنا برشواهد و قرائن درادبیات غرب و اشعار شبانی یونان باستان دانسته اند و درکتابِ:« درباره ی شعر» ازمصطفی علی پور ازشاعرانی به مانند : جرج هربرت ، جان همیلتون فینلا و وایلن توماس به عنوانِ بنیانگذارانِ چنین ژانرشعری یاد شده است. درایران نیز شعر دیداری دارای سابقه­ای درخورتوجه می­باشد به طوری که این گونه ی شعری را می­توان دردو مورد از:«المعجم شمس قیس رازی» که یکی به شکل درخت و دیگری به صورت هندسی می­باشد را مشاهده نمود و یا در:« بدایع الافکارفی صنایع الاشعار» میرزا حسین کاشفی که دراین کتاب شعر مدوّری رسم شده که اندک مایه­ای به :«میزِگردمروّت» طاهره صفار زاده نیز شبیه است و دراشعار مولانا نیز چنین گونه­ای از شعر به دید می آید به طرزو گونه ای که خود ِمولانا گفته است:«امثالِ این ها،بازی کودکان باشند و تنها خاصیّت آن این است که از هرطرف می­توان آن را خواند .»

درادبیات معاصر نیز این گونه ی  شعری را می­توان درآثارصفارزاده  و اسماعیلِ شاهرودی ، مهردادِ فلاح و برخی دیگر از شُعرا دربافت و ساخت و حتی زبان متفاوت تری جستجو و کند و کاو کرد. لذا شعر دیداری –شنیداری به گمانم دردیرینه ها و دربافتِ جامعه  بوده و به مرور زمان دچارِ پوست اندازی شده و البته نگاه و سلایق و حتی علایق دراین مسیراز مسیلِ خیال می تواند متفاوت باشد و به قولِ معروف شُعرا دریک میدان نتاخته اند زیرا که نه میدان ها یکی بوده و نه تاختن ها .» به هر رویه ، سپاس میگویم به این نوع شعرتصویر ازامین افضل پورکه روح تازه­ای درکالبدجان می­دمد و چه بسامد است سرآمدِ زبانِ چنین شعری که با جوش و خروش بیشتر به پیشترها  درآینده دست می­یابد .

درطراشعر دو نوع پیام را مخاطب می­تواند دریافت کند . یکی خود ِمتن است که بارِمعنایی و هنری دارد و دوم همان طراحی است که از یک حرف یابیشتر ،ازکلمه درشعر می­شود و درواقع فرم و لباسی شعر را زیبا و معنا دار می­کند: برای مثال درنمونه های آورده شده برروی کلمه دوم واژه ی اهواز طراحی کاملاً مشهود است و یا برروی نون واژه ی پروین شما یک هلال ماه را با یک ستاره ملاحظه می­کنید و یا عین عمل کاملاً شکل کله یا دهانه ی یک آچار را نشان می­دهد . درطرا شعر، شعر بدون طراحی معنا نمی­دهد به بیانی این طراحی است که به معنای شعر جلایی دیگر می­بخشد.

 

بامهرودرود بسامد،اکبربهداروند

۱۴۰۳/۵/۹

جزیره قشم