بیاد عمو برات (حاج برات نوبهار) 

کلمه نیوز_ «عبدالحسین پیروان» در یادداشتی به عنوان «بیاد عمو برات (حاج برات نوبهار)» به پایگاه خبری کلمه نیوز آورده است؛ بنام خدا و جان و خرد بیاد عمو برات (حاج برات نوبهار) که روح بلندش روز ۲۰ آذر۱۴۰۳ پرواز کرد. یادداشتی که مثل هزاران رزمنده در دل خاطرات گم شد. ۲۵ اسفند سالگرد عملیات […]

کلمه نیوز_ «عبدالحسین پیروان» در یادداشتی به عنوان «بیاد عمو برات (حاج برات نوبهار)» به پایگاه خبری کلمه نیوز آورده است؛

بنام خدا و جان و خرد

بیاد عمو برات (حاج برات نوبهار) که روح بلندش روز ۲۰ آذر۱۴۰۳ پرواز کرد.

یادداشتی که مثل هزاران رزمنده در دل خاطرات گم شد.

۲۵ اسفند سالگرد عملیات امام مهدی(عج) در منطقه سوسنگرد در سال ۵۹ است. مدتی بود قصد داشتم از بزرگ مرد عرصه دفاع مقدس “حاج برات نوبهار(عمو برات)” بگویم، اما نشد که نشد. امشب دلم شکست که این روزها حال خوبی ندارد. نکند او نیز به فرزند شهیدش برسد و ما مسکوتین چیزی از رشادت‌های او نگفته و او را تجلیل نکرده باشیم. نه در حد یک ایثارگر، نه در حد یک جانباز، نه در حد یک پدر شهید و نه در حد یک پدر جانباز.

او حبیب جبهه های جنوب کازرون بود. او از زمان ورودش به عرصه پیکار تا انتها ماند تا راه توجیه برای قاعدین در دفاع را ببندد. او با دومین گروه اعزامی از کازرون در آبان ۵۹ وارد دفاع شد. اراده‌اش و توکلش تو را هوایی میکرد، وقتی زیر گلوله تنت میلرزید. هرجا کار سخت می‌شد، او داوطلب انجام آن می‌شد. وقتی جبهه به آب نیاز داشت، خود را با تانکر آبرسانی به خط مقدم می‌رساند تا رزمندگان را از تشنگی برهاند؛ او هر کاری که از دستش بر می‌آمد ابایی نداشت. آبرسانی، کمک تیربارچی، کمک آر.پی.جی، تدارکات و…

حضور در عملیات و همپای دلیر مردان بودن، کاری بود که اجازه نمی‌داد در انجامش از قافله عقب بماند؛ او از فرزندانش رحیم[۱] و جلال[۲] سبقت گرفته بود، وقتی فرزندان در مقابل اراده او سر خم میکردند. او زودتر از فرزندانش به جبهه پیوسته بود و حضور آنان نیز مانع رفتنش به جبهه و یا ماندن در پشت جبهه نشد.

هر بار به طریقی به جمع رزمندگان می پیوست و گاهی پدر و پسر در یک منطقه. شاید از رزمندگانی بود که کمترین خواب را داشت و حتی به جای دوستان دیگرش نگهبانی می‌داد. نماز شبش جانسوز با گریه های شبانه بود. در اخلاص و تقوایش کسی شک نداشت. وقتی به نماز می ایستاد، او به‌واقع با خدایش حرف می زد و هنوز ناله‌های شبانه اش از درگاه خدا تغییری نکرده است.

رحیم به جبهه پیوست تا کمی از بار سنگین پدر کاسته شود، اما او مصمم تر شد. رحیم(فرزندش) از ناحیه پا جانباز شد؛ فکر می‌کرد شاید دوران درمان پدر را در کنار خود داشته باشد اما اینچنین نشد و جانبازی رحیم باعث دوری او از جبهه نشد.

جلال(فرزند دیگرش) به لبنان رفت و او به جبهه جنوب تا در این رزم عاشقانه کدام گوی سبقت شهادت را ببرند. در کربلای ۸ فرزندش جلال – معاونت گردان ثارالله لشکر ۳۳ المهدی استان فارس – به شهادت میرسد و باز “عمو برات” استوارتر در دفاع می‌ماند.

و حال سالیان درازی است که دفاع مقدس تمام شده است ولی او در گوشه ای از خانه خویش زندگی می‌کند و کسی از او سراغی نمی‌گیرد. او اسطوره و حبیب جبهه هایمان بود. وقتی خسته بودیم لحظه ای با او بودن، روحیه‌مان را عوض می‌کرد. وقتی از شهادت دوستان غمگین بودیم، او بود که سنگ صبورمان می‌شد و به ما امید می‌داد. وقتی در کوره مبارزه کم میاوردیم، او با کلامش نیرویمان می‌داد.

بیاییم تا عمو برات از دستمان نرفته، برایش مراسم تجلیل بگیریم. ما و جبهه و ایران و کازرون به عمو برات مدیونیم. او حق دارد تا به نام خودش (ایثارگر وجانباز) و یا پدر شهید بودن (سردار شهید جلال نوبهار) و یا پدر جانباز بودن (دکتر رحیم نوبهار استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی تهران) از او قدردانی شود.

پی‌نوشت:

[۱]- دکتر رحیم نوبهار: مبارز دوران رژیم گذشته، جانباز و رزمنده دفاع مقدس ، استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی تهران، روحانی نواندیش.

[۲]- جلال نوبهار: نویسنده، کارگردان، هنرمند، کتابفروش، خبرنگار روزنامه، مبارز در رژیم گذشته، حضور در لبنان و معاون گردان ثارالله لشکر ۳۳ المهدی فارس