«جامعه الاکلنگی» آری، «جامعه کلنگی» نه
حمزه فیضیپور جامعه اجتماعی: این اصطلاح را از کتاب (پی دی اف) «دین برای خداناباوران» نوشته ” آلن دوباتن”، ترجمه کامبیز توانا به عاریت گرفتم. نویسنده معتقد هست «جامعه سکولار با تمامی مهارت هایی که از آن برخوردار هست برای رفع دو نیاز پاسخی پیدا نکرده است : یک) نیاز به زندگی کردن در جامعه […]
حمزه فیضیپور
جامعه اجتماعی: این اصطلاح را از کتاب (پی دی اف) «دین برای خداناباوران» نوشته ” آلن دوباتن”، ترجمه کامبیز توانا به عاریت گرفتم. نویسنده معتقد هست «جامعه سکولار با تمامی مهارت هایی که از آن برخوردار هست برای رفع دو نیاز پاسخی پیدا نکرده است : یک) نیاز به زندگی کردن در جامعه با حفظ هارمونی و هماهنگی به رغم انگیزههای خشونتطلبانه و خودخواهانه ما که در ذات ما ریشه دارد.
دو) نیاز به پیدا کردن راهی برای کنار آمدن با درد و غمی که ناشی از آسیب پذیری ماست و یا مسائلی پون خطای حرفه ای، بروز مشکل در روابط عاطفی، انسانیِ از دست دادن عزیزان و مرگ حادث میشود.
در این کتاب نتیجه گرفته میشود که خطای آتئیستها در این است که حاضر نیستند ببینند که چقدر مسائل جامعه دینی (آموزههای دینی) با دنیای موجود مرتبط است. برمبنای این نقد و تهی شدن جامعه از «حس اجتماعی» و با هدف اشاره به نیازمندی انسانها به یکدیگر و نیز تعمیق یادگیری اموری چون «پوزش خواهی، لطف و مهربانی، فضای زیست اخلاقی، الگوها و سرمشق ها، آموزش و تمرینهای معنوی، کنار گذاشتن بدبینیها و….» اصطلاح ” جامعه اجتماعی ” را عنوان یک بخشی از کتاب قرار داده است.
الا کلانگ:
در بازی شادی بخش الاکلنگی دنیای کودکی؛ شیوه ساخت وسیله و نقطه تعادلی آن، بالا و پایین رفتنها برای همدیگر، تعداد افرادِ مشغول بازی و کسب مهارتهای مختلف قابل توجه و تامل است. با این بازی، افراد ” حسِ اجتماعی ” و لذت باهم بودن و باهم شادی را خلق کردن در یک بازی تجربه میکنند و یاد میگیرند که بانگ شادی آنان ناشی از تشریک مساعی و صرف انرژی مشترک برای بالا بردن همدیگر بوده و درک کودکان و همراهان تماشاچی (والدین) از اینکه؛ این بازی فراتر از ” فردیتِ خودخواهانه ” افراد است و به شکل گروهی (دو یا چهار نفره) انجام میشود. در این بازی جمعی همراهانه و در متن حرکات درک و آموخته میشود که برای خلق شادی مشترک جمعی دو شرط ضرورت دارد :
شرط اول مربوط به ” مهندسی سازندگان ” است. اینکه ابزار استفاده مانند دو کفه ترازو، در نقطه آغازین باید حالت تعادل داشته باشد. این شرط میگوید که با هدف خلق شادی جمعی، در مهندسی ساخت و استقرار ابزار باید تکیه گاه ابزار و قوام آن در نقطه تعادلی مورد توجه ویژه باشد، سازه شادی آفرین گروهیِ که هم وزن را تحمل کند و هم در توزیع عادلانه وزن نقش ایفا میکند.
شرط دوم مربوط به ” درک بازی کنندگان ” است. اینکه آموخته باشند شادی جمعی محصول تلاش عادلانه جمعی است (پایین آمدن و بالا بردن). تلاشی معطوف به شادی که با تعادل، تعامل و تشریک مساعی آغاز میشود، ادامه پیدا میکند و استمرار مییابد.
شرط سوم مربوط به ” وزن بازی کنندگان ” است. لازمه رسیدن به تعادل و شادی مشترک طرفینی رعایت این نکته است که دو طرف یا جمع یازیکنانِ ابزار الاکلنگ باید در عدد وزنی نزدیک هم یا شبیه هم باشند.
چرایی نگارش متن و انتخاب عنوان؟
محمدعلی همایون کاتوزیان به عنوان «اقتصاددان، تاریخنگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی در زمینه مسائل مربوط به ایران از جمله تاریخ و ادبیات، مطالب ارزنده (هفت جلد کتاب) به رشته تحریر درآورده است». در مصاحبه با شبکه بی بی سی (نقل مصاحبه از سایت خبرآنلاین، ۲۰ تیرماه ۱۳۸۸) در باره جامعه شناسی سیاسی ایران، با نوشتن کتاب “ایران، جامعه کوتاه مدت” میگوید:
«جامعه ایران در طول تاریخش در مقایسه با جامعه اروپایی، جامعهای «کوتاه مدت» بوده است. جامعه ایران شاهد تداوم و استمرار نیست وجامعه ایران جامعه «کوتاه مدتهای بهم پیوسته» است. نمودهای این فضای کوتاه مدت، در زبان ایرانی نیز تسرّی یافته و این که میشنویم مثلا گفته تا ۲ سال دیگر «کی مرده؟ کی زنده؟»، از آثار زیستن در چنین فضایی است، که حتی امیدی برای ثبات تا ۲ سال آینده هم وجود نداشته است. وازه دیگری که برای تشریح فضای زیست فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران بکار میبرد واژه یا اصطلاح “جامعه کلنگی” میباشد
در توضیح علت اسم گذاری نظریه اش به «جامعه کلنگی» میگوید که «در ایران پدیدهها و بویژه ساختمانها ۲۰ یا ۳۰ ساله کلنگی نامیده و ویران میشوند و بناهای جدید جایگزینشان میشود». هر دو اصطلاحِ ایشان (جامعه کوتاه مدت یا جامعه کلنگی) به درستی بیانگر منفعت اندیشی کوتاه مدت، فردیت خودخواهانه، نداشتن برنامه، ناآینده نگری و روزمرگی است که در جامعه ما تاریخ آن را گواه داده است. شیوه رفتاری و نوع کنشگری خاص (به هر دلیل و دلایل) که با حس بی اعتمادی و ترس، ترس از جامعه، ترس از آینده، نداشتن امید به آینده، خود فریبی و فردیت اندیشی به جای حس اجتماعی و اجتماع اندیشی در اشکال ضرب المثلی و عبارات عامیانه ی ” امروز را باش فردا را بی خیال”، ” گلیم خود را از آب بیرون کشیدن(سختی زندگی و به فکر خود بودن به خاطر ساختارهای معیوب) ” یا در عقد و ازدواج ” مهریه کی داده کی گرفته (باری به هرجهت گفتن و ندیدن احتمالات و اتفاقات در آینده) ” و…. خود را نشان داده است.
با وصف فضای زیست در جامعه احتماعی مورد نظر” آلن دو باتن آتِئیست” از یک طرف که دین ناباوران را به تامل در محتوای دین (تشویق به نوع اندیشی، همدلی و…) تشویق میکند و از طرف دیگر تامل در جامعه دینی خودمان که انتظار میرود در باورمندی و عمل به آموزههای دین، پیش گام و درعرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی؛ شاهد تاثیر و تحقق مفاهیمی باشیم مانند” آینده نگری و دور اندیشی ” (اذا هممت بامره فتدبر بعاقبته)، نوع دوستی و همدلی در انجام کار مشارکتی جمعیِ خیر که فایده هم برای خود و هم برای دیگران دارد و نیز پرهیز از عداوت، ظلم و بی عدالتی(….وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ…../ مائده، ۲) و تشویق به سودمندی برای جامعه و نفی فردیت خواهی و رفاه عمومی(خیرالناس انفعهم للناس) اما این واقعیت را باید پذیرفت که در کنشهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ما و آنچه که میبینیم عکس این مفاهیم اتفاق افتاده است و یا کنشگران، کمتر ارزشهای جمعی مورد پسند دین را در کنش و کردار نشان میدهند و ساختارها در کارکردشان ساز ناهموایی میزتند و به جزیرهای عمل کردن عادت کرده اند. لذا یک فرض میتواند این باشد که همه این اتفاقات منفی و رفتار منفعت گرایانه کوتاه مدتِ فردیِ جامعه ستیز و دین گریزِ موثرین و قاطبه اعضای جامعه و عدم نهادسازی برای اصلاح و بی اعتنایی به نهادینه کردنها باعث شده است که نویسندگانی محقق همچون کاتوزیان و دیگر ژرف اندیشان بر آن “جامعه کوتاه مدتِ کلنگی یا جامعه لحظهای و شورش علیه خود” نام گذاری کنند.
بنابراین برای فاصله گرفتن از جامعه کلنگی و هضم در یک جامعه شاد نیازمند ساختارسازی یا اصلاح ساختارها بر مبنای قاعده بازی “الا کلنگی” هستیم که با آن حس اجتماعی، رضایت اجتماعی و گسستن قید و بند منافع اندیشی کوتاه مدت فردی تجربه شود. قاعدهای که با آن میتوان با حس پاک کودکان در همراهی متوازن و با نشستن بر جایگاهی که تکیه گاه تعادلی دارد همذاتپنداری نمود و در حوزههای عمومی در صدد هم افزایی برای شادی همدیگر باشیم. جامعه کلنگی (هرچند که نیازمند زمان بسیار به برابری تاریخ شکل گیری فرایند آن است) که در آن مناسبات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مبتنی بر عقلانیت ابزاری (عجین شدن رفتارها با منافع خودخواهانه) و محاسبه سود دهی آنی تعریف و به همه چیز از دریچه منفعت فردی نگریسته میشود، زمانی در مسیر جامعه مشارکتی و شادی بخش ” الا کلنگی ” حرکت خواهد کرد که واقعیتها و شرایط بحرانی پذیرفته شود و مردم به مشارکت داوطلبانه و تلاش جمعی برای اصلاح فرهنگ، اقتصاد و سیاست تمایل پیدا کنند. تناقضات عملکردی نهادها در یک سیستم میتواند مانع اصلی انگیزه بخشی به مردم برای حضور در جامعه سازی و فعالیت در راستای «همه باهم برای هم» شود. براین اساس نیازمند آن هستیم که خرده نظامهای جامعه در شکل تعاملات و ارتباطاات موثر برای ایجاد تعادل در جامعه کارکردهای هم افزای خود را به درستی انجام دهند. خرده نظام سیاسی باید کارکرد و دروندادههای خود به دیگر اجزاء سیستم را عادلانه بهبود ببخشد تا مولفه مهم سرمایه اجتماعی که شیرازه جامعه اجتماعی میباشد تقویت گردد.
جامعه اجتماعی: این اصطلاح را از کتاب (پی دی اف) «دین برای خداناباوران» نوشته ” آلن دوباتن”، ترجمه کامبیز توانا به عاریت گرفتم. نویسنده معتقد هست «جامعه سکولار با تمامی مهارت هایی که از آن برخوردار هست برای رفع دو نیاز پاسخی پیدا نکرده است : یک) نیاز به زندگی کردن در جامعه با حفظ هارمونی و هماهنگی به رغم انگیزههای خشونتطلبانه و خودخواهانه ما که در ذات ما ریشه دارد.
دو) نیاز به پیدا کردن راهی برای کنار آمدن با درد و غمی که ناشی از آسیب پذیری ماست و یا مسائلی پون خطای حرفه ای، بروز مشکل در روابط عاطفی، انسانیِ از دست دادن عزیزان و مرگ حادث میشود.
در این کتاب نتیجه گرفته میشود که خطای آتئیستها در این است که حاضر نیستند ببینند که چقدر مسائل جامعه دینی (آموزههای دینی) با دنیای موجود مرتبط است. برمبنای این نقد و تهی شدن جامعه از «حس اجتماعی» و با هدف اشاره به نیازمندی انسانها به یکدیگر و نیز تعمیق یادگیری اموری چون «پوزش خواهی، لطف و مهربانی، فضای زیست اخلاقی، الگوها و سرمشق ها، آموزش و تمرینهای معنوی، کنار گذاشتن بدبینیها و….» اصطلاح ” جامعه اجتماعی ” را عنوان یک بخشی از کتاب قرار داده است.
الا کلانگ:
در بازی شادی بخش الاکلنگی دنیای کودکی؛ شیوه ساخت وسیله و نقطه تعادلی آن، بالا و پایین رفتنها برای همدیگر، تعداد افرادِ مشغول بازی و کسب مهارتهای مختلف قابل توجه و تامل است. با این بازی، افراد ” حسِ اجتماعی ” و لذت باهم بودن و باهم شادی را خلق کردن در یک بازی تجربه میکنند و یاد میگیرند که بانگ شادی آنان ناشی از تشریک مساعی و صرف انرژی مشترک برای بالا بردن همدیگر بوده و درک کودکان و همراهان تماشاچی (والدین) از اینکه؛ این بازی فراتر از ” فردیتِ خودخواهانه ” افراد است و به شکل گروهی (دو یا چهار نفره) انجام میشود. در این بازی جمعی همراهانه و در متن حرکات درک و آموخته میشود که برای خلق شادی مشترک جمعی دو شرط ضرورت دارد :
شرط اول مربوط به ” مهندسی سازندگان ” است. اینکه ابزار استفاده مانند دو کفه ترازو، در نقطه آغازین باید حالت تعادل داشته باشد. این شرط میگوید که با هدف خلق شادی جمعی، در مهندسی ساخت و استقرار ابزار باید تکیه گاه ابزار و قوام آن در نقطه تعادلی مورد توجه ویژه باشد، سازه شادی آفرین گروهیِ که هم وزن را تحمل کند و هم در توزیع عادلانه وزن نقش ایفا میکند.
شرط دوم مربوط به ” درک بازی کنندگان ” است. اینکه آموخته باشند شادی جمعی محصول تلاش عادلانه جمعی است (پایین آمدن و بالا بردن). تلاشی معطوف به شادی که با تعادل، تعامل و تشریک مساعی آغاز میشود، ادامه پیدا میکند و استمرار مییابد.
شرط سوم مربوط به ” وزن بازی کنندگان ” است. لازمه رسیدن به تعادل و شادی مشترک طرفینی رعایت این نکته است که دو طرف یا جمع یازیکنانِ ابزار الاکلنگ باید در عدد وزنی نزدیک هم یا شبیه هم باشند.
چرایی نگارش متن و انتخاب عنوان؟
محمدعلی همایون کاتوزیان به عنوان «اقتصاددان، تاریخنگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی در زمینه مسائل مربوط به ایران از جمله تاریخ و ادبیات، مطالب ارزنده (هفت جلد کتاب) به رشته تحریر درآورده است». در مصاحبه با شبکه بی بی سی (نقل مصاحبه از سایت خبرآنلاین، ۲۰ تیرماه ۱۳۸۸) در باره جامعه شناسی سیاسی ایران، با نوشتن کتاب “ایران، جامعه کوتاه مدت” میگوید:
«جامعه ایران در طول تاریخش در مقایسه با جامعه اروپایی، جامعهای «کوتاه مدت» بوده است. جامعه ایران شاهد تداوم و استمرار نیست وجامعه ایران جامعه «کوتاه مدتهای بهم پیوسته» است. نمودهای این فضای کوتاه مدت، در زبان ایرانی نیز تسرّی یافته و این که میشنویم مثلا گفته تا ۲ سال دیگر «کی مرده؟ کی زنده؟»، از آثار زیستن در چنین فضایی است، که حتی امیدی برای ثبات تا ۲ سال آینده هم وجود نداشته است. وازه دیگری که برای تشریح فضای زیست فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران بکار میبرد واژه یا اصطلاح “جامعه کلنگی” میباشد
در توضیح علت اسم گذاری نظریه اش به «جامعه کلنگی» میگوید که «در ایران پدیدهها و بویژه ساختمانها ۲۰ یا ۳۰ ساله کلنگی نامیده و ویران میشوند و بناهای جدید جایگزینشان میشود». هر دو اصطلاحِ ایشان (جامعه کوتاه مدت یا جامعه کلنگی) به درستی بیانگر منفعت اندیشی کوتاه مدت، فردیت خودخواهانه، نداشتن برنامه، ناآینده نگری و روزمرگی است که در جامعه ما تاریخ آن را گواه داده است. شیوه رفتاری و نوع کنشگری خاص (به هر دلیل و دلایل) که با حس بی اعتمادی و ترس، ترس از جامعه، ترس از آینده، نداشتن امید به آینده، خود فریبی و فردیت اندیشی به جای حس اجتماعی و اجتماع اندیشی در اشکال ضرب المثلی و عبارات عامیانه ی ” امروز را باش فردا را بی خیال”، ” گلیم خود را از آب بیرون کشیدن(سختی زندگی و به فکر خود بودن به خاطر ساختارهای معیوب) ” یا در عقد و ازدواج ” مهریه کی داده کی گرفته (باری به هرجهت گفتن و ندیدن احتمالات و اتفاقات در آینده) ” و…. خود را نشان داده است.
با وصف فضای زیست در جامعه احتماعی مورد نظر” آلن دو باتن آتِئیست” از یک طرف که دین ناباوران را به تامل در محتوای دین (تشویق به نوع اندیشی، همدلی و…) تشویق میکند و از طرف دیگر تامل در جامعه دینی خودمان که انتظار میرود در باورمندی و عمل به آموزههای دین، پیش گام و درعرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی؛ شاهد تاثیر و تحقق مفاهیمی باشیم مانند” آینده نگری و دور اندیشی ” (اذا هممت بامره فتدبر بعاقبته)، نوع دوستی و همدلی در انجام کار مشارکتی جمعیِ خیر که فایده هم برای خود و هم برای دیگران دارد و نیز پرهیز از عداوت، ظلم و بی عدالتی(….وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ…../ مائده، ۲) و تشویق به سودمندی برای جامعه و نفی فردیت خواهی و رفاه عمومی(خیرالناس انفعهم للناس) اما این واقعیت را باید پذیرفت که در کنشهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ما و آنچه که میبینیم عکس این مفاهیم اتفاق افتاده است و یا کنشگران، کمتر ارزشهای جمعی مورد پسند دین را در کنش و کردار نشان میدهند و ساختارها در کارکردشان ساز ناهموایی میزتند و به جزیرهای عمل کردن عادت کرده اند. لذا یک فرض میتواند این باشد که همه این اتفاقات منفی و رفتار منفعت گرایانه کوتاه مدتِ فردیِ جامعه ستیز و دین گریزِ موثرین و قاطبه اعضای جامعه و عدم نهادسازی برای اصلاح و بی اعتنایی به نهادینه کردنها باعث شده است که نویسندگانی محقق همچون کاتوزیان و دیگر ژرف اندیشان بر آن “جامعه کوتاه مدتِ کلنگی یا جامعه لحظهای و شورش علیه خود” نام گذاری کنند.
بنابراین برای فاصله گرفتن از جامعه کلنگی و هضم در یک جامعه شاد نیازمند ساختارسازی یا اصلاح ساختارها بر مبنای قاعده بازی “الا کلنگی” هستیم که با آن حس اجتماعی، رضایت اجتماعی و گسستن قید و بند منافع اندیشی کوتاه مدت فردی تجربه شود. قاعدهای که با آن میتوان با حس پاک کودکان در همراهی متوازن و با نشستن بر جایگاهی که تکیه گاه تعادلی دارد همذاتپنداری نمود و در حوزههای عمومی در صدد هم افزایی برای شادی همدیگر باشیم. جامعه کلنگی (هرچند که نیازمند زمان بسیار به برابری تاریخ شکل گیری فرایند آن است) که در آن مناسبات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مبتنی بر عقلانیت ابزاری (عجین شدن رفتارها با منافع خودخواهانه) و محاسبه سود دهی آنی تعریف و به همه چیز از دریچه منفعت فردی نگریسته میشود، زمانی در مسیر جامعه مشارکتی و شادی بخش ” الا کلنگی ” حرکت خواهد کرد که واقعیتها و شرایط بحرانی پذیرفته شود و مردم به مشارکت داوطلبانه و تلاش جمعی برای اصلاح فرهنگ، اقتصاد و سیاست تمایل پیدا کنند. تناقضات عملکردی نهادها در یک سیستم میتواند مانع اصلی انگیزه بخشی به مردم برای حضور در جامعه سازی و فعالیت در راستای «همه باهم برای هم» شود. براین اساس نیازمند آن هستیم که خرده نظامهای جامعه در شکل تعاملات و ارتباطاات موثر برای ایجاد تعادل در جامعه کارکردهای هم افزای خود را به درستی انجام دهند. خرده نظام سیاسی باید کارکرد و دروندادههای خود به دیگر اجزاء سیستم را عادلانه بهبود ببخشد تا مولفه مهم سرمایه اجتماعی که شیرازه جامعه اجتماعی میباشد تقویت گردد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0