چرا نرخ خط فقر در ایران بالاست و دولت‌ها هم در کاهش آن مستأصل‌اند؟

گروه اقتصادی: عدد برآوردی خط فقر برای یک خانوار ۳ نفره در شهر تهران در سال ۱۴۰۳ بر اساس آخرین محاسبات انجام‌شده، حدود ۲۰ میلیون تومان اعلام شده است؛ در حالی که حداقل دستمزد در سال جاری چیزی کمتر از ۱۰ میلیون تومان است.   به گزارش اقتصاد۲۴، اخیر نیز داوود سوری، اقتصاددان و تحلیلگر […]

گروه اقتصادی: عدد برآوردی خط فقر برای یک خانوار ۳ نفره در شهر تهران در سال ۱۴۰۳ بر اساس آخرین محاسبات انجام‌شده، حدود ۲۰ میلیون تومان اعلام شده است؛ در حالی که حداقل دستمزد در سال جاری چیزی کمتر از ۱۰ میلیون تومان است.

 

به گزارش اقتصاد۲۴، اخیر نیز داوود سوری، اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی گفته است: حجم فقرا در ایران بسیار بالاست.۶۰ درصد جامعه ایران فقیر هستند و نمی‌توانند ۲۱۰۰ کالری در روز مصرف کنند، یعنی بیش از ۵۰ میلیون فقیر داریم.

 در واقع دو سوم ایرانیان زیر خط فقر سیر می‌کنند و این هشداری برای نظام حکمرانی کشور است که هرچه سریعتر فکری برای این مسئله کنند، مسئله‌ای که به تعمیق فاصله میان دولت و ملت منجر شده و فاصله مردم را از حاکمیت بیشتر می‌کند و موجب بی‌اعتمادی بیشتر در میان مردم می‌شود.
خط فقر در ایران پدیده‌ای است که سال به سال تشدید شده و فاصله معناداری میان رفاه و درآمد خانوارها ایجاد می‌کند.

چالش‌های زندگی در سایه افزایش هزینه‌ها
در سال‌های اخیر، بحث خط فقر در ایران به یکی از چالش‌های اساسی و بحث‌برانگیز در میان کارشناسان اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است. این خط، معیاری برای سنجش حداقل درآمد لازم برای تأمین نیاز‌های اساسی یک خانواده است. با توجه به افزایش تورم و بالا رفتن قیمت کالا‌های اساسی، بسیاری از خانواده‌ها به زیر این خط رانده شده‌اند و بحران فقر به یکی از بزرگ‌ترین معضلات اجتماعی کشور تبدیل شده است.

طبق آخرین آمار منتشرشده از سوی نهاد‌های داخلی و بین‌المللی، در چند سال گذشته روند رو به رشد هزینه‌های زندگی، فاصله خط فقر را با میانگین درآمد خانوار‌ها به شدت افزایش داده است. این در حالی است که نرخ تورم برای کالا‌های اساسی نظیر مواد غذایی و مسکن، به شکل سرسام‌آوری افزایش یافته است. برای مثال، قیمت مواد غذایی در سال‌های اخیر با رشد چندبرابری مواجه شده و هزینه مسکن به یکی از دغدغه‌های اصلی مردم تبدیل شده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که افزایش هزینه‌های زندگی، به ویژه در شهر‌های بزرگ مانند تهران، مشهد و اصفهان، خانوار‌ها را بیشتر از پیش تحت فشار قرار داده است. در این مناطق، حتی خانواده‌هایی که درآمد ثابتی دارند، برای تأمین نیاز‌های اولیه خود به سختی تلاش می‌کنند.
از سوی دیگر، کارگران و اقشار کم‌درآمد بیشتر از دیگر گروه‌ها از این افزایش هزینه‌ها آسیب دیده‌اند. به‌رغم افزایش دستمزد‌ها در سال‌های اخیر، این افزایش‌ها هم‌پای تورم پیش نرفته و بسیاری از خانوار‌ها به ناچار از برخی نیاز‌های اساسی خود صرف‌نظر کرده‌اند.

کارشناسان بر این باورند که برای کاهش فاصله میان درآمد‌ها و خط فقر، نیاز به اصلاحات اساسی در سیاست‌های اقتصادی و حمایتی کشور است. ایجاد تعادل میان افزایش دستمزد‌ها و کنترل تورم، بهبود زیرساخت‌های حمایتی و توسعه طرح‌های رفاهی برای اقشار کم‌درآمد، از جمله راهکار‌هایی است که می‌تواند به کاهش فقر در ایران کمک کند.با این حال، تا زمانی که سیاست‌های بلندمدت و جامع در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی به اجرا گذاشته نشود، افزایش تعداد خانوار‌هایی که به زیر خط فقر سقوط می‌کنند، روندی متوقف‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

فقر یک پدیده چندبعدی است که با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و موقعیت زمانی و مکانی هر کشور شامل ناکامی برای تعیین حداقل درآمد مورد نیاز برای تامین نیاز‌های اساسی زندگی، مانند غذا، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش، استفاده می‌شود.

افرادی که درآمدشان کمتر از حدی که هر سال اعلام می‌شود (برای داشتن یک زندگی معمولی) باشد، زیر خط فقر قرار می‌گیرند و قادر به تأمین نیاز‌های اساسی خود نیستند. بانک جهانی برای نظارت بر پیشرفت کشور‌ها برای افزایش رفاه مشترک، رشد مصرف یا درآمد، ۴۰ درصد فقیرترین جمعیت هر کشور را بررسی می‌کند. پیشرفت با تفاوت بین رشد مصرف یا درآمد ۴۰ درصد پایین جامعه و رشد مصرف یا درآمد میانگین کل جمعیت اندازه‌گیری می‌شود.

عوامل موثر در تعیین خط فقر
هزینه‌های زندگی: شامل هزینه‌های مسکن، غذا، پوشاک، بهداشت، آموزش و سایر نیاز‌های اساسی است؛ بنابراین خط فقر مطلق، حداقل درآمدی است که هر فرد برای زندگی روزانه نیاز دارد. در کنار این موضوع خط فقر نسبی نیز تعریف می‌شود. در خط فقر نسبی، میزان درآمد گروه فقیر نسبت به سایر گروه‌ها در نظر گرفته می‌شود و می‌تواند به عنوان معیاری، برای سنجش نابرابری جامعه در نظر گرفته شود.

نرخ تورم: افزایش قیمت‌ها می‌تواند باعث افزایش خط فقر شود. یعنی باتوجه به تورمی که در یکی دوسال اخیر شکل گرفته به نظر می‌رسد که در تهران خط فقر ۳۰ میلیون تومان باشد. پس با توجه به شرایط مسکن، اجاره، معیشت و تورم مشاهده می‌کنیم که قشر متوسط جامعه عملاً به سمت خط فقر سوق پیدا کنند.

سطح دستمزدها: سطح درآمد‌ها و دستمزد‌های عمومی جامعه نیز بر تعیین خط فقر تاثیر دارد. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بانک مرکزی و مرکز آمار ایران هیچکدام حاضر نیستند خط فقر را در ایران به طور شفاف تعریف کنند. این موضوع یک شاخص مهم است. باید دستمزدی تعریف شود که از خط فقر پایین‌تر نباشد. ضمناً ماده ۴۱، باید جدی و قانونی رعایت شود یعنی نرخ تورم در دستمزد لحاظ شود و سبد معیشتی که در آنجا تعریف شده است برای خانواده‌های متوسط معمولی تعریف شود که چقدر است.

سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی: برنامه‌ها و سیاست‌های دولت‌ها در زمینه حمایت‌های اجتماعی و اقتصادی نیز نقش مهمی دارند. در سال گذشته جذب فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در بخش خدمات و کشاورزی بیشتر از صنعت بوده و خدمات در جذب نیروی دانشگاهی موفق‌تر عمل کرده است و علل استقبال نکردن جوانان جویای کار از فضای تولید، به حقوق و دستمزد بر می‌گردد که آن‌ها را به سوی کار‌های خدماتی مانند فعالیت در فروشگاه‌های آنلاین، تاکسی‌های اینترنتی و… سوق می‌دهد.

چرا آمار خط فقر در ایران بالاست؟
سکونت فقر در سرزمینی غنی چون ایران، ترکیبی غریب و غم‌انگیز است. به خصوص وقتی بدانیم، در سوی دیگر یک پرتگاه طبقاتی گسترده در کشور، جمعیت میلیونر‌های ایرانی (بر اساس دلار) چندین هزار نفر است و ایران ۴ برابر ترکیه و ۳ برابر مصر میلیونر دارد. پس چندین عامل می‌توانند باعث افزایش آمار خط فقر در ایران شوند:

۱. تورم بالا
تورم یکی از مشکلات بزرگ هر اقتصاد است که در حال حاضر کشور ایران نیز با آن روبرو است. تورم باعث افزایش قیمت کالا‌ها و خدمات اساسی می‌شود که قدرت خرید مردم را کاهش می‌دهد. ارزش پول ملی کاهش می‌یابد و کاهش ارزش ریال نسبت به ارز‌های خارجی باعث افزایش هزینه واردات و به تبع آن افزایش قیمت‌ها می‌شود.

۲. بیکاری و اشتغال ناقص
نرخ بالای بیکاری سبب عدم وجود فرصت‌های شغلی کافی می‌شود و می‌تواند باعث افزایش تعداد افراد زیر خط فقر شود. بسیاری از افراد شاغل ممکن است درآمد کافی برای تامین نیاز‌های اساسی خود نداشته باشند و اشتغال ناقص روی آورند.

۳. نابرابری درآمد
توزیع ناعادلانه ثروت یکی از عوامل رسیدن به خط فقر است و نابرابری در توزیع درآمد و ثروت می‌تواند باعث افزایش فاصله طبقاتی و افزایش تعداد افراد زیر خط فقر شود. تمرکز روی ثروت در دست گروه کوچکی از افراد جامعه می‌تواند باعث افزایش فقر در بخش‌های دیگر جامعه شود.

۴. تحریم‌های اقتصادی
کاهش درآمد‌های دولتی به سبب وجود تحریم‌های بین‌المللی می‌توانند باعث کاهش درآمد‌های نفتی و تجاری دولت شوند، که به نوبه خود می‌تواند تاثیر منفی بر اقتصاد کشور و افزایش فقر داشته باشد. کاهش سرمایه‌گذاری خارجی و تحریم‌ها می‌توانند باعث کاهش سرمایه‌گذاری خارجی شوند که به کاهش فرصت‌های شغلی و اقتصادی منجر می‌شود.

۵. سیاست‌های اقتصادی نامناسب
مدیریت نامناسب منابع و سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد می‌تواند به کاهش کارایی اقتصادی و افزایش فقر منجر شود. نبود برنامه‌های حمایتی کافی و عدم وجود برنامه‌های حمایتی موثر برای گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه می‌تواند باعث افزایش فقر شود.

۶. عوامل اجتماعی و جمعیتی
افزایش جمعیت بخصوص افزایش سریع جمعیت می‌تواند فشار بر منابع اقتصادی و اجتماعی را افزایش دهد و باعث افزایش فقر شود. مهاجرت داخلی و مهاجرت از مناطق روستایی به شهر‌ها می‌تواند باعث افزایش تعداد افراد زیر خط فقر در شهر‌ها شود.

نتیجه‌گیری
به گزارش اقتصاد ۲۴، آمار بالای خط فقر در ایران ناشی از ترکیبی از عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. برای کاهش فقر، نیاز به برنامه‌ریزی دقیق و جامع از سوی دولت و سازمان‌های مرتبط است تا بتوان از طریق ایجاد فرصت‌های شغلی، کنترل تورم، بهبود توزیع درآمد و اجرای برنامه‌های حمایتی مناسب، شرایط زندگی افراد زیر خط فقر را بهبود بخشید.

 

هرچند داده‌های رسمی درباره خط فقر هنوز منتشر نشده، اما بر اساس شرایط اقتصاد کلان، به نظر نمی‌رسد تغییر جدی در وضعیت رفاهی خانوار در سال ۱۴۰۳  رخ داده باشد و افقی برای بهبود وضعیت رفاهی مشاهده نمی‌شود. در بهترین شرایط می‌توان انتظار ثبات شرایط را داشت. با این حال در صورتی که در سال ۱۴۰۳ تورم مطابق پیش‌بینی‌ها، کنترل شده و بهبود در درآمد‌های کشور ایجاد شود، می‌توان انتظار داشت که از سال ۱۴۰۴ به بعد روند بهبود آغاز شود.